در مجموع 274 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 274 فیلم و سریال یافت شد.
گروهی از کوهنوردان عازم یک صعود خطرناک میشوند که سالهاست ممنوع بوده است. آنچه در ابتدا به عنوان یک سفر اکتشافی جسورانه آغاز میشود، به نبردی برای بقا در برابر نیرویی تبدیل میشود که آنها را به بازی میگیرد.
وقتی دفتر طراحی یک دختر جوان درون برکهای مرموز میافتد، نقاشیهایش جان میگیرند ــ آشفته، واقعی و رهاشده. با فرو رفتن شهر در هرجومرج، خانوادهی او باید دوباره گرد هم آیند و هیولاهایی را که هرگز قصد آزاد کردنشان را نداشتند، متوقف کنند.
کریس و دوستدخترش، رز، آخر هفته به مناطق شمالی شهر میروند تا خانوادهی او را ملاقات کنند. در ابتدا، کریس رفتار بیش از حد خوشخدمتی خانواده را تلاشهای عصبی آنها برای کنار آمدن با رابطهی بیننژادی دخترشان میبیند، اما با گذشت آخر هفته، مجموعهای از کشفیات روزبهروز نگرانکنندهتر او را به حقیقتی میرساند که هرگز نمیتوانست تصورش را بکند.
جونیور، کرم کوچکی است که هنوز به سن نوجوانی نرسیده و برای پذیرفته شدن از سوی همسالانش تلاش میکند، اما بهخاطر رفتارهای لوس و مراقبت بیش از حد مادرش مورد تمسخر و آزار قرار میگیرد. یک روز، در تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن دوستانش، بهطور اتفاقی با یک بیل به سطح زمین کشیده میشود و این آغاز سفری پرماجرا و پرخطر است—سفری که نهتنها سرنوشت این قهرمان کوچک، بلکه آیندهی تمام جامعهی کرمها را تحت تأثیر قرار میدهد. برای بازگشت به خانه و نجات همنوعانش، جونیور باید ابتدا قدرت احترام به خود، اعتماد و دوستی واقعی را بیاموزد.
وقتی «اسکار»، پسربچهای حساس و دوازدهساله که قربانی زورگویی دیگران است، با همسایهی جدیدش «الی» آشنا میشود — دختری مرموز و کمحرف — میان آن دو دوستیای شکل میگیرد. در آغاز نسبت به یکدیگر محتاطاند، اما بهتدریج پیوندی عمیق میانشان برقرار میشود؛ با این حال، خیلی زود روشن میشود که «الی» یک دختر معمولی نیست.
داستان دختری به نام سارا است که از دانشگاهی در کانادا بورسیه تحصیلی گرفته و قرار است ساعت 6 صبح تهران را به مقصد تورنتو ترک کند. دوستانش قبل از پرواز برای او مهمانی را تدارک میبینند، اما در حین مهمانی پلیس وارد خانه میشود و همه را دستگیر میکند، سارا که خود را از ماموران پنهان کرده با چالشهایی مواجه میشود که این تازه شروع ماجراست.
شان زندگی بسیار یکنواخت و بیهیجانی دارد که حول محور دوستدخترش، مادرش و مهمتر از همه، میخانه محلهشان میچرخد. این روند آرام زمانی به خطر میافتد که مردگان به زندگی بازمیگردند و با تلاش فراوان سعی میکنند روی مردم عادی لندن کمین کنند و آنها را بخورند.
یک مربی بسکتبال بدنام، به عنوان بخشی از خدمات اجتماعی، فرصتی پیدا میکند تا مربیگری تیمی از بازیکنان دارای معلولیت ذهنی را بر عهده بگیرد. در ابتدا گلشن دچار تردید است و احساس میکند به این فضا تعلق ندارد، اما خیلی زود درمییابد که شاید این تیم واقعاً توانایی رسیدن به رقابتهای قهرمانی ملی را داشته باشد.
الی در شهری دور زندگی میکند. روزی، جادوگر شرور جینجیما طوفانی به پا میکند که الی و سگش، توتوشکا، را به سرزمین منچکینها میبرد. برای بازگشت به خانه، الی و دوستانش: هراسانک، آدمآهنی و شیر ترسو، در امتداد جاده آجری زرد به سوی شهر زمرد حرکت میکنند تا جادوگری را بیابند که آرزوهای عزیزشان را برآورده کند.
ماهان پسری دارای بیماری البینیسم میباشد که بیماری او رو به پیشرفت است و بینایی او رو به کاهش میباشد او ابتدا سعی میکند بیماری خود را درمان کند اما با کم شدن سطح بینایی به یکباره تصمیم خود را تغییر داده و سعی میکند خود به پیشرفت بیماریش کمک کند او خود را اماده نابینایی مطلق میکند.