
وقتی یک نویسندهی منزوی، یک سگ گریت دین متعلق به یک دوست مرحوم را به فرزندی قبول میکند و با او پیوند برقرار میکند، کمکم با گذشته و زندگی درونی خلاقانهی خودش کنار میآید.
زنی که درگیر روزمرگی خانهنشینی و پرورش کودکی نوپا در حومه شهر شده است، بهتدریج قدرت وحشیانهای را که در عمق مادری نهفته است در وجود خود کشف میکند. او هرچه بیشتر با نشانههای عجیب و غیرقابلانکاری مواجه میشود که حاکی از آن است که ممکن است در حال تبدیل شدن به یک سگ باشد.
لانگ در حاشیه صحرای گبی در شمال غربی چین، پس از آزادی از زندان به زادگاهش بازمی گردد. در حالی که برای تیم گشت سگ محلی کار می کرد تا قبل از بازی های المپیک شهر را از سگ های ولگرد پاکسازی کند، او ارتباط نامحتملی با یک سگ سیاه پیدا می کند. این دو روح تنها با هم سفری را آغاز می کنند.
پس از اشتباه پیش رفتن یک ماموریت، فقط یک نفر از گروه مزدوران زنده می ماند تا انتقام هم قطارانش را بگیرد.
قسمت پانزدهم از فصل دوم منتشر شد.
گیم شوی جذابی است که در آن یک قاتل سریالی به نام «زودیاک»، شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
پسری جوان و خانوادهاش برای یک سفر دریایی هیجانانگیز راهی میشوند تا اینکه طوفانی شدید میوزد و مایکل و سگش را به دریا میاندازد. پس از شسته شدن به یک جزیره دورافتاده، ترسیده و نگران، آنها برای بقا و سازگاری با زندگی تنها تلاش میکنند. یک روز، مایکل متوجه میشود که تنها نیست، وقتی با مردی ژاپنی مرموز روبهرو میشود که از زمان جنگ جهانی دوم بهطور مخفیانه در آنجا زندگی میکند و از ورود مایکل عصبانی است. اما با تهدید مهاجمان خطرناک به بهشت جزیرهشان، مایکل و مرد پیر، کِنسُکه، به هم ملحق میشوند تا از دنیای مخفیشان دفاع کنند.
به دلیل وخامت ناگهانی شرایط جوی، دید بر روی پل فرودگاه به شدت مختل شده است و به دلیل برخوردهای زنجیره ای و انفجار، مردم سرگردان و در معرض خطر ریزش پل هستند. در میان هرج و مرج، سگ های سگ "اکو" از آزمایش نظامی "پروژه سکوت" که به صورت مخفیانه منتقل می شدند، رها می شوند و همه انسان هایی که بازمانده می شوند هدف حملات بی امان می شوند.
قسمت بیستم منتشر شد.
ماجراهای توله سگ های بازیگوشی به نام دالی و دیلن به همراه 99 خواهر و برادر دیگرشان که اتفاقات جالبی را رقم می زنند و...
در مورد مردی به نام بیلی است که به همراه همسرش سوزان و سگ گله فداکارشان جید، در جزایر دورافتاده زندگی میکنند. در این میان زمانی که آب یک سمور وحشی آسیبدیده را به سمت اسکله خانه بیلی هدایت میکند، آنها از این سمور که بعدا نامش را مولی میگذارند، نگهداری کرده و دوستی غیرمنتظرهای میانشان شکل میگیرد که…
سگ در منهتن زندگی می کند و از تنهایی خسته شده است. یک روز او تصمیم می گیرد برای خود یک ربات، یک همراه بسازد. دوستی آنها تا زمانی که جدایی ناپذیر می شوند، به ریتم دهه 80 نیویورک شکوفا می شود. یک شب تابستانی، سگ، با اندوه فراوان، مجبور می شود ربات را در ساحل رها کند. آیا آنها هرگز دوباره ملاقات خواهند کرد؟