در مجموع 10 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 10 فیلم و سریال یافت شد.
یک افسر پلیس که به بیماری آلزایمر مبتلا شده است، باید پیش از آنکه تمام خاطراتش را از دست بدهد، آخرین پرونده خود را حل کند. او باید در مسابقهای با زمان، قاتل زنجیرهای بدنامی را دستگیر کند که معتقد است نقشی مرموز در زندگی شخصیاش دارد.
تاکوپی، یک موجود فضایی خوشحال، با یک مأموریت به زمین میآید: گسترش شادی! وقتی با شیزوکا، دختری تنها در کلاس چهارم، آشنا میشود، قول میدهد با استفاده از ابزارهای جادویی شادیآفرین خود لبخند را به چهره او بازگرداند. اما وقتی تاکوپی با دردهای زندگی او روبهرو میشود، درمییابد که...
کوئین و پدرش بهتازگی برای شروعی تازه به شهر آرام کتل اسپرینگز نقل مکان کردهاند. اما بهجای آرامش، کوئین با جامعهای ازهمگسیخته روبهرو میشود که پس از سوختن کارخانهی محبوب شربت ذرت «بیپن» به دوران سختی افتاده است. در حالی که ساکنان شهر با یکدیگر درگیرند و تنشها به اوج رسیده، موجودی شیطانی با لبخندی مرموز از دل مزرعههای ذرت ظاهر میشود تا بار این شهر را کم کند — قربانی به قربانی، با خون و خشونت.
در دل سرزمین اسرارآمیز آز، الفابا، دختری سبزپوست که از نگاه همه مطرود و منفور است، ناچار میشود زندگیاش را با گلندا، بانوی محبوب و اشرافزادهی دانشگاه شیز، تقسیم کند. اما پشت لبخندهای پر زرق و برق گلندا و نگاه تیزبین الفابا، ماجرایی از دوستی، رقابت و سرنوشت آغاز میشود. در حالی که یکی تبدیل به جادوگر نیک میشود و دیگری به جادوگر شرور غرب بدل میگردد، رابطهی آنها زیر فشار تصمیمات سرنوشتساز قرار میگیرد.
در آستانهی آغاز تور جهانی، اسکای رایلی، خوانندهی مشهور موسیقی پاپ، با رویدادهای وحشتناک و غیرقابل توضیحی روبهرو میشود. تحت فشار ترسهای فزاینده و چالشهای شهرت، اسکای ناچار میشود با گذشتهی تاریک خود مواجه شود.
روانپزشکی به نام دکتر رُز کوتر شاهد مرگ وحشتناک بیمارش میشود. پس از این واقعیتِ آسیبزا، دکتر جوان چیزهای عجیبی را تجربه میکند که به سادگی قابل توضیح نیستند. او در همهجا ناگهان مردم را با لبخندی کاملاً ترسناک میبیند که به او زل میزنند. اما به نظر میرسد که هیچ فرد دیگری جز او متوجه این پدیده نمیشود…
داستان شخصیت هایی را بازگو میکند که در صنعت سرگرمی مشغول به کار هستند و به اصطلاح تمام خراب کاری ها را از بین میبرند. لی سونگ کیونگ در نقش اوه هان بیول، سرپرست تیم روابط عمومی یک کمپانی سرگرمی بازی میکند. او با مهارت های بالای خود در تبلیغ، مدیریت بحران و ارتباط با بقیه، آیدل ها را مدیریت میکند. کیم یونگ ده هم در نقش گونگ ته سونگ یک آیدول محبوب که به لبخند مثل فرشته و شخصیت مؤدب خود معروف است بازی میکند. او روحیه رقابتی ای دارد و خیلی زود ناامید میشود...
در اواخر دوره گوریو و اوایل دوره چوسان, دو دوست بخاطر اختلاف نظر درباره کشور خود، دشمن یکدیگر میشوند. «سو هی» فرزند فرمانده «سو گیوم» می باشد. او جنگجوی ماهریست که در مقابل بی عدالتی سکوت نمیکند و با اینکه زندگی بسیار سختی دارد باز هم لبخند از روی لبانش محو نمیشود. از طرفی «نام سون هو»، فرزند زنی از طبقه پایین، پسری بسیار باهوش و با استعداد است که سعی دارد در امتحان افسری قبول شود اما به علت یک سوتفاهم وارد یک درگیری با سو هی میشود.
در فیلم جیب بر خیابان جنوبی بگذار به ضرب شمشیر یک دلاور از پا درآیم، پولاد در قلب و لبخند بر لب. زمانی چنین گفته بودم، ولی تقدیر چه بازی ها که ندارد، میدان جنگ من فاضلاب گند خیابان بود و خصم من یک گاری با باری هیزم. بسیار منطقی است، من همه چیزم را از دست داده ام، حتی مردنم را..
حمید پس از مرگ مادرش برادرش مجید که معلول است را نزد خود میآورد. با ورود مجید به زندگی مهین و حمید خوشبختی به زندگی آنها روی میآورد. اما مهین پس از مدتی خسته میشود و مجید را به آسایشگاه میبرد، ولی به خاطر عذاب وجدان او را به خانه باز میگرداند..