چهل سال پس از اولین مورد فراموش نشدنی اش در بورلی هیلز، پلیس دیترویت، اکسل فولی، باز می گردد تا کاری را که بهترین انجامش را انجام می دهد انجام دهد: حل جنایات و ایجاد هرج و مرج.
داستان زندگی مردی به نام طاها ریاحی که تاجر دارو است را روایت می کند. با بروز اتفاقاتی سرنوشت عجیبی برای او و دخترش رقم می خورد. طاها پس از سال ها به ایران باز می گردد و به دنبال دختر گمشده خود می گردد.
فیلم شهرک داستان جوانی علاقمند به بازیگریست که در تست یک فیلم سینمایی بزرگ قبول میشود و برای پیوستن به این پروژه و رسیدن به آرزوی خود یعنی بازیگر شدن، باید شرایط ویژه و تمرینهای روحی و روانی گروه بازیگران در شهرکی ایزوله شده را بپذیرد.
یونس راننده تاکسی کهنهکار، در پایانِ یک روزِ کاری به زن جوان بارداری کمک میکند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقاتِ زیادی در انتظارِ اوست. پزشک و کارکنان بیمارستان پیشداوریهایی گوناگون دربارهٔ راننده و ارتباطش با زن دارند، اما در مقابل پرسشهای خود فقط با سکوت راننده روبرو میشوند.
سهیل پس از چندین سال، نشانی نیلوفر را پیدا کرده و به سراغش آمدهاست. رابطه آنها که در گذشته ناکام مانده، حالا درآستانه شکلگیری دوباره است.
شاهین، شکور و شهروز سه برادر هستند که در یک حلبی آباد زندگی می کنند. شکور که برادر بزرگتر است سردسته باند مواد مخدر می باشد. این باند علاوه بر تولید مواد مخدر با دادن مکان زندگی برای کودکان بی سرپرست آنها را برای عضویت در این باند آماده می کند. پلیس ها به مخفیگاه این گروه حمله کرده و شکور را دستگیر می کنند و این موقعیت مناسبی برای شاهین می باشد که سرپرست جدید این باند مواد مخدر باشد.
من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز می کنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونه شونو پیدا می کنن. اگه به تهش برسن. بلد باشن می رسن.
بیگانگان موجودیت انسان را در یک رویارویی حماسی قرن 26 تهدید می کنند. مجموعه تلویزیونی بر اساس بازی ویدیویی “Halo”.
بهداد می میرد. همه چیز برای او و اطرافیانش تمام می شود. او اما مدتی بعد در خیابان های تهران به دنبال خون می گردد، خونی برای عقرب...
با هیل و درمانگر او و بحثهای صریح آنها درباره سلامت روان و حملات عصبی ناشی از تبلیغات فیلم همراه شوید که شغل رویایی او را به کابوس تبدیل کرده است،