بهرام از دوستان صمیمی همایون خودکشی میکند و در وصیت نامهاش تمام ارث خود را به فرزند همایون میبخشد. این موضوع همایون را دچار شک و تردید میکند.
دهلی نو، زمستان 1993. یک جوان ناشنوا توسط «دفتر» دستگیر و به جاسوسی متهم می شود. یک کارشناس زبان اشاره به عنوان مترجم برای مامور دولت و "جاسوس" وارد می شود. کشف رمز و راز سفری است که متخصص زبان اشاره را به گرداب تاریک رقابت بین سازمان های اطلاعاتی، فریب و فساد می کشد، جایی که خط افق بین بی گناهی و گناه تیره می شود.
این داستان شگفت انگیز در عصر شوالیه های شجاع، شاهزاده خانم های زیبا و جادوگران در حال نبرد اتفاق افتاد. روسلان، هنرمند سرگردانی که رویای شوالیه شدن را در سر می پروراند، با میلا زیبا آشنا شد و عاشق او شد. او حتی شک نداشت که او دختر پادشاه است. با این حال، قرار نبود که شادی عاشقان زیاد طول بکشد. چرنومور، جادوگر شیطانی، در یک گرداب جادویی ظاهر شد و میلا را درست جلوی چشمان روسلان دزدید تا قدرت عشق او را به قدرت جادویی خودش تبدیل کند. بدون هیچ مقدمه ای، روسلان در تعقیب شاهزاده خانم دزدیده شده قرار می گیرد تا بر همه موانع غلبه کند و ثابت کند که عشق واقعی قوی تر از جادو است.
هنگامی که گرداب مرموز و خطرناکی در مناطق گرمسیری اقیانوس اطلس ظاهر می شود، محققانی به نام های بلکا و استرلکا برای تحقیق به آنجا اعزام می شوند و ….