در مورد زنی جوان به نام چری است که به اصرار رئیسش با یکی از مشتریان خود به نام ایتان ملاقات میکند. در ابتدا همه چیز عالی به نظر میرسد اما زمانی که چری با ایتان تنها میشود، او ماهیت واقعی و خشن خود را آشکار کرده و تلاش میکند تا چری را بکشد. حال چری باید برای حفظ جان خود از چنگال ایتان فرار کند اما…
یک باشگاه کانتری شکست خورده، یک گلف باز حرفهای جدید استخدام می کند تا به آنها کمک کند قبل از اینکه رقبای خود آنها را برای همیشه از تجارت خارج کنند، به مسیر خود بازگردند.
زنی بوکسور به نام کایلی در تلاش است تا خواهر گمشده خود را پیدا کند و ….
یک حسابدار که در مغازه اسباب بازی فروشی کار میکند، سعی میکند پیش از فرا رسیدن کریسمس صدها شغل را حفظ کند تا بتواند کاری کند انسانها همچنان بتوانند از در کنار هم بودن لذت ببرند…
پس از باریدن حبابهایی که قوانین گرانش را زیر پا گذاشتهاند، توکیو به طور کامل از دنیای خارج جدا شده و تنها به زمین بازی گروهی از جوانان تبدیل شده است که خانوادههای خود را از دست دادهاند. در این میان هیبیکی، یک جوان بی پروا اما با استعداد است که یک روز به صورت تصادفی از پشت بام سقوط میکند اما...
یک مامور اطلاعاتی به نام خوان برای سرویسهای اطلاعاتی کار میکند. در این میان او وظیفه جمعآوری اطلاعات درباره یک سیاستمدار فاسد را به عهده میگیرد اما…
در اواخر قرن بیست و یکم زمین به دلیل آلودگی و جمعیت بسیار زیاد رو به نابودی میرود و تا سال 2154 ثروتمندان زمین را ترک کرده در یک اقامتگاه فضایی بسیار بزرگ و مصنوعی به نام الیسیوم زندگی می کنند که...
یک خانواده خوشبخت زندگی آرام و خوشحالی را در دهلی پی میگیرند تا اینکه سر و کله زنی در زندگیشان پیدا می شود که ادعا می کند مادر واقعی بچه خانواده است.
ویجی در دهکده ای زندگی می کند که مردم آب کافی برای نوشیدن ندارند ، ویجی تصمیم می گیرد به بمبئی برود و چاه های لوله ای خریداری کند که با رسیدن به بمبئی آب را به روستای خود می آورد پول ویجی دزدیده می شود و یک شب که به کمکش می آید درمانده می شود عماری که بزودی مورد ضرب و شتم آنها قرار گرفت ، دوست می شوند و ویجی زندگی خود را با عمار آغاز می کند ، اما چه اتفاقی می افتد که ویجی می فهمد که عمار همان شخصی است که پولش را سرقت کرده است
پس از مرگ ناگهانی پسرش روحیت در یک تصادف رانندگی، دکتر رانویر ماهورتا از تنها دخترش ریتا بسیار مراقبت می کند.ریتا در کالج با آریان برخورد کرده و عاشق او می شود. اما دکتر مالهوترا که به شدت مواظب دخترش است ، در مورد آریان شروع به تحقیق می کند