
یک گرگ و یک شیر کوهی با یکدیگر متحد میشوند زمانیکه برخورد یک شهابسنگ باعث پخش ویروسی میشود که حیوانات باغوحش را به زامبی تبدیل میکند. آنها با دیگر بازماندگان همپیمان میشوند تا باغوحش را نجات دهند و رهبر جهشیافته و دیوانهای را که قصد دارد ویروس را گسترش دهد، متوقف کنند.
روزی روزگاری، روباه و خرگوش متوجه میشوند که جغد ناپدید شده است. آنها به همراه دوستانشان جنگل را برای پیدا کردنش جستوجو میکنند، اما بهجای آن با دریاچهای بزرگ روبهرو میشوند که قبلاً آنجا وجود نداشت. آیا ظاهر شدن ناگهانی این دریاچه ارتباطی با ناپدید شدن جغد دارد؟
در اوکلندِ سال 1987، نیرویی مرموز حاشیهنشینان شهر را در چهار داستان بههمپیوندخورده هدایت میکند: نوجوانان پانک از قلمرو خود در برابر اسکینهدهای نازی دفاع میکنند، یک زوج هنرمند رپ برای جاودانگی در دنیای هیپهاپ میجنگند، یک نوچهی خسته فرصتی برای رستگاری پیدا میکند و یک ستارهی بسکتبال NBA حسابهای قدیمی را صاف میکند.
در آستانهٔ سیزده سالگی، بتی فِلاد ــ که یک موسیقیدان نوپا و موجودی جادویی است ــ تنها آرزویش این است که شبیه بقیه اعضای شگفتانگیز اما بسیار متفاوت خانوادهاش باشد. اما چرا مادر جادوییاش با این موضوع مخالفت میکند؟ در حالی که بتی با این مسئله دستوپنجه نرم میکند، حقیقت شگفتانگیزی دربارهٔ خانوادهاش میآموزد و کشف میکند که غیرعادی بودن، جادویی بودن و موسیقیایی بودن، همه بخشی از خانوادهٔ فوقالعاده و عجیبی هستند که به آن تعلق دارد. خانوادهای بسیار عجیب و غریب... پس آماده باشید که حسابی غافلگیر و شگفتزده شوید!
باب اسفنجی در جستجوی دستور پخت به سرقت رفته ای وارد ماجرایی میشود که او را به دنیای انسانها میآورد، جایی که با یک دزد دریایی درگیر میشود و…
پس از بیست سال دوری، اودیسئوس در سواحل ایثاکا ظاهر میشود، فرسوده و غیرقابلشناخت. پادشاه بالاخره به خانه بازگشته است، اما بسیاری از چیزها در پادشاهیاش تغییر کرده است از زمانی که برای جنگ با تروا از آنجا رفت.
آرزوی بابانوئل زمانی به حقیقت میپیوندد که بهطور اتفاقی سرش به جایی میخورد و خود را «شگفتانگیز» میپندارد. با کمک بیلی و لئو، دستیار اجرایی او (که یک الف است)، بابانوئل شگفتانگیز به مقابله با تاجری اسیر وسواس اسباببازیها میپردازد تا کریسمس را نجات دهد.
سه قهرمان با هم متحد می شوند تا شاهزاده کیف را از دست ملکه شیطانی که سعی می کند جوانی و زیبایی خود را با استفاده از جادو بازیابد، نجات دهند.
دوررامون، نوبیتا و دوستانش به دنبال Utopia میروند، سرزمینی عالی در آسمان که همه با شادی زندگی میکنند، با استفاده از یک سفینه هوایی که عملکرد زمان تاب دارد.
در قلب دنیایی خیالی که موجودات عجیب و غریب و هیولاهای خطرناک در آن زندگی میکنند، زَک 13 ساله برای یافتن برادر دوقلویش، کایل، که بهطرز مرموزی ناپدید شده است، راهی ماجراجویی میشود. او با سنگی جادویی از جنس یشم همراه است که قدرتهای خارقالعادهاش را هنوز نمیتواند کنترل کند. در این مسیر، مادربزرگش ناینای و ایندیانا، یک قانونشکن زیبا که توانایی ارتباط با موجودات شگفتانگیز دنیا را دارد، او را همراهی میکنند. اما او همچنین در کنار وو، که پیشتر یک پاچیدرم پشمالوی سهمتری بود و اکنون به یک موجود کوچک، بامزه و عجیبغریب تبدیل شده است، این ماجراجویی را ادامه میدهد.