
برای بهدست آوردن دوبارهی شهرت، بدشانسترین مأمور، خرس بککوم، مخفیانه وارد مأموریت مریخ شد. اما بهطور غیرمنتظرهای وارد دنیایی اسرارآمیز در مریخ شد و با هیولای مریخیای که قصد داشت دستگیرش کند، دوست شد. اکنون، میان افتخار یک مأمور و دوستی، با آزمونی بیسابقه روبهرو خواهد شد.
اتان هانت و تیم IMF جستوجوی خود را برای یافتن هوش مصنوعی هولناکی به نام «هستی» (Entity) ادامه میدهند — هوشی که به شبکههای اطلاعاتی سراسر جهان نفوذ کرده است. در حالیکه دولتهای جهان و شبحی مرموز از گذشتهی اتان در تعقیب او هستند، او به همراه متحدانی جدید و ابزاری برای نابود کردن این هوش مصنوعی، وارد رقابتی نفسگیر با زمان میشود تا از تغییر همیشگی جهان جلوگیری کند.
در جامعهای که از پیامدهای جنگی تمامعیار بین قهرمانان و شرورها ویران شده، ناگهان یک دژ عظیم و اسرارآمیز ظاهر میشود و شهرها و مردم را یکی پس از دیگری در بر میگیرد. سپس، مردی که یادآور «نماد صلح»، آل مایت، است در برابر ایزوکو و دوستانش ظاهر میشود...
در روستایی دورافتاده در جزیره کارپاتیا، دختری خجالتی به نام یوری در یک مزرعه بزرگ میشود و از کودکی یاد میگیرد که از گونهای حیوانی مرموز به نام «اوچی» بترسد. اما وقتی یوری یک بچه اوچی زخمی را پیدا میکند که جا مانده، تصمیم میگیرد از خانه بگریزد و سفری پرماجرا را برای بازگرداندن او به خانهاش آغاز کند.
چهار فرد نامتجانس که با مشکلات عادی زندگی دستوپنجه نرم میکنند، ناگهان از طریق پورتالی مرموز وارد دنیای آندرورلد میشوند؛ سرزمینی عجیب و مکعبی که با نیروی تخیل زنده است. برای بازگشت به خانه، آنها باید این دنیا را بشناسند و در سفری جادویی همراه با استیو، یک سازنده خبره و غیرمنتظره، مهارتهای لازم را فرا بگیرند.
پس از مصیبت، اگرچه روح ن ژا و آئو بینگ حفظ شد، بدن فیزیکی آنها به زودی نابود خواهد شد. تای یی ژن رن قصد دارد از نیلوفر آبی هفت رنگ برای تغییر شکل بدن خود استفاده کند، اما با مشکلات متعددی روبرو می شود. ن ژا و آئو بینگ چه خواهد شد؟
تای، یک کتانی خاص و منحصربهفرد اما سادهلوح، هیچ شناختی از زندگی بیرون از جعبهی مخملی راحتش ندارد. پس از آنکه خواهرش توسط یک کلکسیونر مشکوک دزدیده میشود، تای مجبور میشود راهی شهر نیویورک شود تا او را پیدا کرده و نجات دهد. در این ماجراجویی، تای با گروهی از کفشهای رنگارنگ و متفاوت آشنا میشود که از هر سبک و سلیقهای هستند و به او کمک میکنند تا شجاعت بیرون آمدن از جعبهاش و پیدا کردن همکفش واقعیاش را به دست آورد.
پس از گرفتار شدن در تلهای مرگبار، هفت فرد راندهشده و ناامید مجبور میشوند مأموریتی خطرناک را آغاز کنند که آنها را وادار میکند با تاریکترین بخشهای گذشته خود روبهرو شوند.
پس از دوازده سال بازی کردن محبوبترین بازی آنلاین خود (MMORPG)، «مومونگا» برای آخرین بار وارد بازی میشود، اما ناگهان خود را درون دنیای همان بازی میبیند، گویی که برای همیشه در آن گرفتار شده است. در جریان ماجراجوییهایش، شخصیت او به مقام «پادشاه جادوگر، آینز اول گون» میرسد.
قهرمان نامحتمل، میکی بارنز، خود را در موقعیتی خارقالعاده مییابد؛ جایی که باید برای کارفرمایی کار کند که از او نهایت تعهد به شغلش را میخواهد… یعنی مردن، برای کسب درآمد.