در مجموع 1396 فیلمی ژانر کمدی یافت شد.
در مجموع 1396 فیلمی ژانر کمدی یافت شد.
در قلب ریاض، جایی که ناامیدی و فرصت به هم میرسند، ماندوب داستان هیجانانگیز فهد آلگدانی را روایت میکند، مردی ذهنی شکننده که در تلاش است تا در برابر زمان برای نجات پدر بیمار خود مبارزه کند. زمانی که دنیای فهد تحت فشار بار مالی و بیتوجهی جامعه فرو میریزد، زندگی او زمانی بهطور غیرمنتظرهای تغییر میکند که مجبور میشود بهعنوان یک ماندوب تحویل کالا زندگی خود را بگذراند.
بنوآ خود را در بدهی میبیند و مجبور میشود بار دیگر از والدین ثروتمندش کمک بخواهد. نقشهاش برای گرفتن پول این است که آنها را متقاعد کند که قرار است با دوست مدلش، امیلی، ازدواج کند. این زوج جوان برای دیدار با خانواده به مراکش دعوت میشوند. اما درست در مسیر فرودگاه، امیلی برنامهاش را لغو میکند. بنوآ که نمیخواهد نقشهاش خراب شود، تصمیم میگیرد بهجای او راننده پرحرف اوبرش، فیونا، را همراه خود ببرد. این فقط یک آخر هفته است... چه مشکلی ممکن است پیش بیاید؟
گروهی از هنرمندان پرهیاهو برای فیلمبرداری یک فیلم ترسناک به یک خانهباغ ظاهراً تسخیرشده میآیند، اما خیلی زود برنامههایشان با ورود ارواح و موجودات ماورایی که در آنجا ساکن هستند، به هم میریزد.
یک افسر زیردریایی و یک پیشخدمت علیرغم وظایف نظامی، عاشق یکدیگر میشوند. او برای 90 روز به اعماق دریا میرود، درحالیکه او تعقیبش میکند. حتی اقیانوسها هم نمیتوانند آنها را از هم جدا کنند – وقتی دلها به هم پیوند میخورند، دنیا کوچک به نظر میرسد.
در دنیایی که احساسات انسانی با مصرف یک ویتامین روزانه از میان برداشته شده است، یک زوج جوان تصمیم میگیرند از مصرف آن خودداری کنند و در نتیجه، عشق، شادی، تمایلات جسمانی و تمام پیچیدگیهای همراه با آن را تجربه میکنند.
پدری و پسری که بهتازگی دوباره به هم پیوستهاند، پس از یک تراژدی با شروعی جدید دستوپنجه نرم میکنند، اما آیا میتوانند جای خالی همسر و مادری دوستداشتنی را پر کنند؟
مردی پس از بستری شدن ناگهانی پدرش، به کشف حیرتانگیزی دست مییابد و تلاش میکند تا راز خانوادگیشان را از اهالی شهر پنهان نگه دارد.
میشل از دوران بازنشستگی آرام خود در روستایی در بورگوندی، در نزدیکی دوست قدیمیاش ماری-کلود، لذت میبرد. وقتی دختر پاریسیاش، والری، پسرش لوکاس را برای تعطیلات مدرسه نزد مادربزرگش میفرستد، میشل که از رفتار دخترش تحت فشار قرار گرفته، در وعده ناهار به او قارچ سمی میدهد. والری بهسرعت بهبود مییابد اما مادرش را از دیدن نوهاش منع میکند. میشل که احساس تنهایی و عذاب وجدان دارد، دچار افسردگی میشود... تا اینکه پسر ماری-کلود از زندان آزاد میشود.
در فلوریدا، والدین میتوانند از "رنکلز د دلقک" برای ترساندن فرزندان بدرفتار خود استفاده کنند.
وقتی برنامه لینی برای تشکیل خانواده و یک زندگی پایدار از هم میپاشد، او با گذاشتن یک شکمبند بارداری جعلی و گفتن یک دروغ، ناخواسته عاشق مرد رؤیاییاش میشود.