در مجموع 1396 فیلمی ژانر کمدی یافت شد.
در مجموع 1396 فیلمی ژانر کمدی یافت شد.
نبردی میان دارکا و برهما برای بهدست آوردن تریشانوکویی مانی در میگیرد. مرگ جویس باعث میشود اشتا دارکا را از وجود سنگ آگاه کند. پسر تقلبی با جادوی تاریک پسر واقعی میجنگد تا خانوادهاش را نجات دهد.
لیلا، که رویای قهرمان شدن را در سر دارد، مجبور میشود با آریوو، مردی سادهدل 35 ساله که پس از سالها از مالزی به زادگاهشان بازگشته، ازدواج کند. پس از اینکه آریوو متوجه میشود لیلا نه او را انتخاب کرده و نه به این ازدواج راضی بوده است، تصمیم میگیرد قلب همسرش را به دست آورد و در عین حال با گذشتهای که سالها سرکوب کرده بود، روبهرو شود.
شان، یک موجسوار 16 ساله، در جنوب کالیفرنیا زندگی ایدهآلی دارد، اما زمانی که پدرش اعلام میکند که قرار است به کوههای مونتانا نقل مکان کنند، دنیا روی سرش خراب میشود. اما این ناامیدی دوام زیادی ندارد، زیرا او با سگی آشنا میشود که میتواند اسنوبوردسواری کند! با کمک این دوست چهارپای جدید، شان تصمیم میگیرد در مسابقات سالانه اسنوبورد شرکت کند، اما مسیر پر از چالشهایی سخت خواهد بود.
سال 1955. پدر کیتارو، مداما اویاجی، برای یافتن همسر گمشدهاش به روستای یاگورا میآید. این روستا تحت سلطهی خاندان ریوگا است، خاندانی که پشت پرده، دنیای سیاست و تجارت ژاپن را کنترل میکند.
زنی برنامه ای خوش بینانه را برای گرد هم آوردن خانواده ناکارآمد خود تنظیم می کند. اما نقشه های مادرشوهرش همه چیز را تغییر می دهد و ...
سیدهارت و شریا، دو فرد از شهرهای مختلف، هر دو شکستهای بزرگی را در زندگی تجربه کردهاند—یکی نامزدش را به خاطر اختلاف نظر در مورد بچهدار شدن از دست داده و دیگری پس از خیانت همسرش طلاق گرفته است. تصمیمات غیرمتعارف آنها، سیدهارت که هرگز نمیخواهد پدر شود و شریا که تصمیم به مادر شدن از طریق لقاح مصنوعی گرفته، مسیر زندگیشان را به هم پیوند میدهد. حالا این دو باید انتخاب کنند که آیا عشق میتواند فراتر از تفاوتها و باورهای شخصیشان دوام بیاورد یا نه.
وقتی دخترش تصمیم میگیرد یک ویلای قدیمی و رو به ویرانی در توسکانی بخرد، اریک با عجله به ایتالیا میرود تا او را منصرف کند— اما در عوض، زیبایی، عشق و معنای جدیدی در زندگی خود پیدا میکند.
یک مشاور املاک پس از سالها دوری از گذشتهاش، دوباره به دنیایی که پشت سر گذاشته بود کشیده میشود. زمانی که همدست سابقش با پیامی تهدیدآمیز ظاهر میشود، او ناچار است با گذشتهای که هرگز بهطور کامل پشت سر نگذاشته بود روبهرو شود؛ بهویژه حالا که برادرش، یک جنایتکار قدرتمند، نیز به دنبال اوست.
پس از اینکه متوجه شدند افراد مهم آنها خواهر و برادر هستند، دو نفر سابق خشمگین باید کریسمس را زیر یک سقف بگذرانند - در حالی که تاریخ عاشقانه خود را پنهان می کنند.
وقتی «قاتل چشمهای قلبی» در سیاتل دست به جنایت میزند، دو همکار که شب ولنتاین را اضافهکاری میکنند، به اشتباه توسط این قاتل مرموز که به دنبال زوجهاست، یک زوج فرض میشوند. حالا آنها باید رمانتیکترین شب سال را در حالی بگذرانند که برای نجات جانشان فرار میکنند.