مهتاب دانشجوی رشته معماری است. او برای تنظیم پایان نامه اش رابطه دوستانه ای با استاد راهنمای خود اعلاء ایجاد می کند. این ارتباط منجر به ایجاد احساس عاشقانه یک سویه از طرف استاد راهنما او می شود، اما مانع بزرگی برای رسیدن مهتاب به اعلاء وجود دارد…
حسین عطاردی با همسرش، فخری و پسرش، در خانهٔ قدیمی پدر زندگی میکند. او و همسرش کارمند بانک اند. فخری با تهیهٔ وام مسکن به اصرار به حسین میقبولاند که خانهٔ پدری را بفروشند و در یک مجتمع آپارتمانی، در حومهٔ شهر ساکن شوند. پدربزرگ مخالف است. آنها به منظور فروش خانه، پدربزرگ را به آسایشگاه سالمندان میسپارند و ..
به تنهایی و عدم وجود روابط عمیق انسانی می پردازد. زندگی مشترک امیر و سیمین به یکباره با ورود زنی دیگر به چالشی مهم و سنگین کشیده می شود…
امید و محسن و صفا پسران سرراهی هستند که در محلهای به نام آجری و با حمایت آقای اتابکی بزرگ شدهاند. امید به ماهور، دختری که به او درس زبان فرانسه میداد، دل میبازد. پس از مدتی که از رابطه این دو میگذرد، امید برای خواستگاری نزد خانواده ماهور میرود و با مخالفت پدر ماهور، مهندس اعتمادی، روبرو میشود.
فیلم داستان نقاشی است که خودکشی کرده ولی نجات پیدا می کند. او در بیمارستان با شیادی آشنا می شود که زندگی او را عوض می کند...
نسیم دختری است که در دوران کودکی به علت نزاع پدر و مادرش دچار مشکل عصبی شده و آنها به او توجهی نمی کنند و در نوجوانی مبتلا به بیماری ام اس می شود. او درسش را ادامه داده و در رشته عکاسی تحصیل می کند و…
داستان زنی است که با مشکلات فراوانی مواجه می شود و دقیقا زمانی که بیشترین نیاز به کمک را دارد توسط فردی ناشناس یاری می شود و …
تاجر ثروتمندی به نام تیمور، که سالها در اروپا زندگی میکرده، پس از انقلاب و با آغاز جنگ وارد کشور میشود فرزندش، امید، همزمان با اوج جنگ برای انجام یک معامله تجاری، به خواست پدر، به باختران میرود پس از بازگشت امید که تحت تأثیر بردباری و از خود گذشتگی مردم قرار گرفته تصمیم میگیرد به جبهه برود…
دکتر ماکان برنا در جریان معالجه یکی از بیماران خود به نام پرنیان شهسوار دلداده او میشود. پرنیان که از خانوادهای ثروتمند و متمکن است به دلیل بیماری قلبی خود دچار افسردگی شده و امید خود را از دست میدهد. از سوی دیگر، فراز ورزشکار سرشناس و بنام که بدلیل ابتلا به بیماری سرطان از مرگ حتمی خود اطلاع یافته..
هاشم، که جیگرکی دارد، مرد لوطی مسلکی است و هوای هم محله ای ها را دارد؛ منتها به سبک خودش. هر جا دعوایی باشد، هاشم هم وارد می شود و قضیه را تمام می کند. اما هاشم گروه دوستانی دارد، که خلاف کار هستند تا اینکه کابوسی او را تغییر می دهد..