گری پریش مردی خوب با گذشته ای پر دردسر است که زندگی جنایتکارانه خود را برای زندگی به عنوان یک مرد خانواده رها کرده است. اما وقتی پسرش با خشونت به قتل میرسد، عادتهای قدیمی باز میگردد و او را به یک جستجوی بیامان با اهداف اخلاقی و عواقب خطرناک میفرستد.
داستان واقعی یک خانواده که در آغاز جنگ جهانی دوم از هم جدا شدند و مصمم بودند زنده بمانند و دوباره متحد شوند.
کنت الکساندر روستوف پس از انقلاب روسیه خود را از ثروت به ژنده پوش می یابد. دادگاه شوروی او را به اتاق زیر شیروانی یک هتل مجلل تبعید می کند، جایی که او بدون توجه به دنیای بیرون، ارزش واقعی دوستی را کشف می کند.
رینا ویرک، یک دختر چهارده ساله، برای پیوستن به دوستان در یک مهمانی رفت و دیگر به خانه برنگشت. هفت دختر و یک پسر نوجوان متهم به قتل وحشیانه بودند.
پس از غواصی در سوراخ خرگوش از سرنخ های درهم، یک محافظ سابق خود را برای محافظت از مدیر عامل یک شرکت جنجالی گوشت تولید شده در آزمایشگاه که همچنین بازمانده حمله سرنوشت سازی است که زندگی او را تغییر داد، استخدام می کند.
خواکین مانچادو امپراتوری مواد مخدر خود را از بندر دریایی بارسلون با مشت آهنین اداره می کند - تا زمانی که یک محموله جدید تجارت و خانواده را به شکل مارپیچی درآورد.
هر کسی میتواند ضد باشد. این ضد میتواند حذف یک نفر یا یک ملت باشد.
در طول ده روز و 435 مایل، یک پیوند ناگسستنی بین مایکل لایت، مسابقهدهنده ماجراجویانه حرفهای و یک همدم سگ خیابانی به نام آرتور شکل میگیرد. همانطور که تیم به مرزهای بیرونی خود در استقامت در مسابقه سوق داده می شود، آرتور معنای واقعی پیروزی، وفاداری و دوستی را دوباره تعریف می کند.
در روستایی پیش از انقلاب فردی خانزاده با نام امیر به عنوان قاضی محلی در روستا فعالیت میکند و به خاطر سابقه خوبی که داشته، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به امیر سپردهاند. حال پس از سالها یکی از اهالی روستا با نام لی لی که از روستا به خاطر تهمت مردم به فاحشه بودن رفته، به عنوان اشرافزاده به روستا برمیگردد و به مردم وعده میدهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آنها خواهد داد…
فریبرز برای فرار از خیابانها به کافهی کمال میرود، کافه خلوت است و کسی جز آن دو در کافه نیست. همه چیز عادی به نظر میرسد تا اینکه جوانی با دو کولهپشتی وارد کافه میشود...