
هنگامی که اسکات و ترزا لرت متوجه میشوند که پسرشان آستین هم مبتلا به اوتیسم است و هم از بیماری استخوان شکننده رنج میبرد، در ابتدا نگران آینده او میشوند. اما با ایمان روبهرشد اسکات و روحیه خارقالعاده آستین، آنها «شکستناپذیر» میشوند و حتی در سختترین لحظات، شادی، قدردانی و شجاعت را مییابند.
وقتی یک مرد مسلح وارد فروشگاه اپل در مرکز آمستردام میشود، پلیس با چالشی حساس برای پایان دادن به این رویارویی روبهرو میشود.
پس از مرگ مادرش، الکس متوجه میشود که برای دریافت ارثیه باید فهرستی از آرزوهای دوران کودکیاش را که سالها پیش نوشته، عملی کند. در مسیر انجام این چالشها، او با گذشتهی خود روبهرو شده، روابط جدیدی را تجربه میکند و به درک عمیقتری از زندگی و خودش میرسد. این سفر، الکس را وادار میکند تا رویاهای فراموششدهاش را دوباره زنده کند و معنای واقعی خوشبختی را کشف کند.
پس از وقوع یک حادثه آتشسوزی که به نشت مواد رادیواکتیو منجر میشود، تمام شهر هنگکنگ ناگهان در آستانه فروپاشی قرار میگیرد. برای مقابله با این فاجعه قریبالوقوع، «سایمون فن» کارشناس برجسته، به تیم واکنش اضطراری به رهبری «سسیلیا»، مدیر اجرایی موقت، میپیوندد تا راهحلی برای این بحران بیابد. با جان 7 میلیون نفر که در خطر است، آتشنشانان مأمور میشوند تا
با انگیزهای شخصی، معلمی در یک مرکز بازپروری نوجوانان، گروهی از نوجوانان دردسرساز را متقاعد میکند تا در یک مسابقه ساخت مجسمههای برفی در ژاپن شرکت کنند.
یک برنامهریز عروسی که درگیر بدهی است، به طور غیرمستقیم تبدیل به یک برنامهریز موفق مراسم خاکسپاری میشود. با این حال، او باید یک کشیش سنتی تائوئیست را قانع کند تا مشروعیتش را برای ادامه فعالیت در این زمینه تایید کند.
در تریواندروم، چهار دوست جداییناپذیر از پسزمینهای خام و روستایی به نامهای آناندو، ساجی، مانو و ماناف نقشهی بزرگترین سرقت زندگیشان را میکشند؛ فرصتی برای تبدیل رویاها به واقعیت. اما هرچه بیشتر در این مسیر پیش میروند، سایههایی از گذشته ظاهر میشود و انگیزههای پنهان را آشکار میکند و وفاداریها را به شیوهای آزمایش میکند که هرگز انتظارش را نداشتند. زمانی که دوستی با آرزوها و جاهطلبیها برخورد میکند، آنها تا کجا پیش خواهند رفت تا انتقام بگیرند؟
یک اپراتور خط تلفن پیشگیری از خودکشی در نیمهشب، تماسی نگرانکننده دریافت میکند؛ تماسگیرنده ادعا میکند که خودش است و جزئیات شخصیای را میداند که فقط خودش میتواند بداند. این تماسگیرنده تهدید میکند که ظرف یک ساعت به زندگیاش پایان خواهد داد، و اپراتور را وارد یک رقابت پرتنش و احساسی با زمان میکند. در حالی که زمان به سرعت میگذرد، او باید با عمیقترین ترسهایش روبهرو شود و حقیقت را کشف کند... پیش از آنکه برای نجات «خودش» دیر شود.
در سال 1944، «دین بری»، یک ملوان آمریکایی 23 ساله، وارد ناپل میشود؛ شهری که پس از آزادسازی ایتالیا در اثر بمباران به ویرانهای تبدیل شده است. دین با «لوسیا» آشنا میشود، دختری جوان و بسیار فقیر که به شدت عاشقش میشود. دو سال بعد، با پایان خدمت، دین مجبور میشود به نیوجرسی بازگردد و لوسیا در ناپل تنها و باردار باقی میماند.
زمانی که برایان اپستین در نوامبر 1961 وارد کلوب کاورن شد تا اجرای بیتلز را تماشا کند، چیزی را دید که هیچکس دیگر ندیده بود — درخششی از طلا. برایانی که همیشه آراسته لباس میپوشید و با وقار سخن میگفت، شاید در ظاهر چندان انقلابی به نظر نمیرسید — اما او که یهودی بود، گرایش جنسیاش را پنهان میکرد و به عنوان یک فرد طردشده بزرگ شده بود که تقریباً در همه چیز شکست خورده بود، در 26 سالگی چیزی برای اثبات کردن داشت و میخواست تمام قواعد بازی را به هم بزند.