در مجموع 506 فیلمی ژانر فانتزی یافت شد.
در مجموع 506 فیلمی ژانر فانتزی یافت شد.
وقتی خانوادهی ازهمپاشیدهاش در تعطیلات با هم دچار درگیری میشوند، «مکس» نوجوان دلسرد شده و از کریسمس رویگردان میشود. اما او نمیداند که همین بیاعتقادی به روح کریسمس، خشم «کرامپوس» را آزاد کرده است؛ موجودی شیطانی و باستانی که آمده تا کسانی را که به کریسمس باور ندارند، مجازات کند.
کارل دنهام، فیلمساز ماجراجو، تصمیم میگیرد فیلمی بسازد که دنیا تا به حال ندیده است. او به همراه بازیگر نقش اول فیلم، آن دارو، و دوست صمیمیاش، جک دریسکول، به جزیرهای میرسند و موجودی افسانهای را کشف میکنند که گفته میشود نه حیوان است و نه انسان. دنهام این هیولا را به تصویر میکشد تا در برادوی به عنوان کینگ کونگ، هشتمین شگفتی جهان، به نمایش بگذارد.
شخصیتی با نام «آدمکش» از آسمانها به گودالی کابوسوار پر از هیولاها، تیتانها و بیرحمی فرود میآید.
وقتی ستارههای بزرگ کیپاپ، رومی، میرا و زویی در حال پر کردن ورزشگاهها نیستند، از قدرتهای مخفیشان برای محافظت از هوادارانشان در برابر تهدیدهای ماورایی استفاده میکنند.
وانگ چیانگ (با بازی زینگ یوانیوان)، بدقلقترین و دردسرسازترین دانشآموز کلاس سوم راهنمایی، و شی میونا (با بازی وانگ بوون)، معلم بداخلاق و سختگیر کلاس، بهطور تصادفی بدنهایشان را با هم عوض میکنند. وانگ، که مدتها تحت فشار بوده، حالا طعم معلم بودن را میچشد، و شی هم برای اولینبار تجربه میکند که دیگران او را «دانشآموز بد مدرسه» ببینند. با نزدیک شدن تاریخ برگزاری کلاس نمونهی شی، آنها باید هرچه زودتر راهی برای بازگشت به بدنهای اصلیشان پیدا کنند — اما پیش از آن، باید بر موانع زیادی غلبه کنند...
سرزمین باسک، اسپانیا، سال 1843. یک افسر پلیس برای تحقیق دربارهی آهنگری مرموز که بهتنهایی در اعماق جنگل زندگی میکند، وارد روستایی کوچک در آلابا میشود.
در دل شب، جسدی که برای اهدای عضو اهدا شده بود، بهطرزی مرموز به خاکستر تبدیل میشود. کمی بعد، پنج نفر که قلب، قرنیه، ریهها، کبد و کلیههای آن بدن را دریافت کردهاند، شروع به نشاندادن قدرتهایی فراطبیعی میکنند. یک دختر نوجوان قدرتی فوقالعاده بهدست میآورد، یک مرد خوشپوش توانایی کنترل امواج الکترومغناطیسی را پیدا میکند، یک نویسنده میتواند طوفانهایی سهمگین ایجاد کند، مدیر یک کارخانه قدرت شفا دادن دیگران را دارد و زنی دیگر متوجه توانایی عجیبی در خود میشود که هنوز ماهیت آن ناشناخته است.
پس از اینکه روح قاتل کینهتوز کودو، دانشجوی دانشگاه، فومیکا ماتسوئوکا را تسخیر میکند، او موافقت میکند که به او در به پایان رساندن تلاشش برای انتقام از دنیای مردگان کمک کند.
در حالی که اعضای سپاه شکارچیان دیو و هاشیراها در حال شرکت در برنامهای گروهی برای تقویت جسمی به نام «تمرین هاشیرا» بودند تا خود را برای نبردی بزرگ با شیاطین آماده کنند، موزان کیبوتسوجی در عمارت اوبویاشیکی ظاهر میشود. با به خطر افتادن جان رهبر سپاه شکارچیان دیو، تانجیرو و هاشیراها با شتاب به مقر فرماندهی میرسند، اما بهدست موزان کیبوتسوجی به درون فضای اسرارآمیزی سقوط میکنند. مقصد این سقوط، دژ اصلی شیاطین است . قلعه بینهایت. و اینگونه، میدان نبرد نهایی میان سپاه شکارچیان دیو و شیاطین شعلهور میشود.
در اقیانوس آرام، سال 1942، یک سرباز ژاپنی و یک اسیر جنگی بریتانیایی در جزیرهای متروکه گرفتار میشوند و توسط موجودی کشنده تعقیب میشوند. دو دشمن مرگبار باید برای بقا در برابر ناشناختهها با هم متحد شوند.