
باستر مون و دوستانش باید "کلی کالووی"ستاره راک گوشه گیر را متقاعد کنند, برای افتتاحیه نمایش جدید به آنها بپیوندد.
دختری بیست ساله به نام آلما پس از مرگ پدربزرگش تصمیم میگیرد به خانه دوران کودکی خود در جزیرهای کوچک در قلب یک جنگل باشکوه بازگردد. او در آنجا دو توله بیپناه را نجات میدهد، یک گرگ و یک شیر. آنها پس از مدتی پیوندی جداییناپذیر با یکدیگر ایجاد میکنند اما پیوند میانشان به زودی و زمانی که یک جنگلبان، حیوانات را پیدا کرده و با خود میبرد، از بین میرود. حال این دو توله باید سفری ماجراجویانه را آغاز کنند تا دوباره با یکدیگر و آلما متحد شوند.
جونگ مین توسط افرادی غریبه ربوده می شود. او در ابتدا تصور می کند که این یک شوخی است اما وقتی بی رحمی و خشونت آدم ربایان را می بیند متوجه جدی بودن مسئله می شود.
مادری بیوه, هالی, زمانی که دختر نوجوانش بتسی روشنگری عمیقی را تجربه می کند و اصرار دارد که بدنش دیگر متعلق به خودش نیست، بلکه در خدمت قدرتی برتر است، به شدت مورد آزمایش قرار می گیرد.
آبرامز یک آتش نشان سابق کیپ تاون است که از اختلال استرس پس از سانحه شدید رنج می برد و به دلیل ضربه روحی وارد شده در طی یک ماموریت نجات ناموفق، قادر به بازگشت به کار نیست.
در 21 مارس 1945، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا مأموریتی را برای بمباران مقر گشتاپو در کپنهاگ آغاز کرد.