
وقتی دوستان جوان، کانر، آمایا و گرگ، لباسهای خوابشان را میپوشند و طلسمهای حیوانی خود را فعال میکنند، به شخصیتهای دیگرشان یعنی کتبوی، اولت و گکو تبدیل میشوند و وارد ماجراجوییهایی میشوند که سرشار از هیجان و ماجراست.
یک شهر کوچک ساحلی در فنلاند در حال آماده شدن برای جشن شب نیمه تابستان است. یک دشمن ناشناس وارد میشود و تمام منطقه را به گروگان میگیرد.
ادموند دانتس، یک ملوان که به اشتباه به خیانت متهم شده است، در قلعه دِ ایف در نزدیکی مارسی زندانی میشود. پس از فرار و پذیرش هویت کنت مونتکریستو، او نقشهای برای انتقام از کسانی که او را به ناحق متهم کردهاند، میچیند.
فریت در دنیایی تاریک و پر از جرم و انتقام، زندگیای را که همیشه آرزویش را داشت میسازد. اما این مسیر پر از فداکاری است. معصومیت کودکانهاش را پشت سر میگذارد تا تبدیل به کسی شود که همیشه میخواست باشد. برای رسیدن به هدفش، هر چیزی را فدای قدرت و جاهطلبی میکند.
یک درام عاشقانه و موسیقایی درباره بلوغ که داستان مادربزرگ او مالسون را روایت میکند. او بهطور ناگهانی به یک دختر 20 ساله به نام او دو-ری تبدیل میشود و بار دیگر از دوران طلایی جوانی خود لذت میبرد.
وقتی شمال غربی اقیانوس آرام با موجی از بمبگذاریهای مرگبار و سرقتهای بانکی روبهرو میشود، یک مأمور کهنهکار افبیآی باید با تروریستی کاریزماتیک مقابله کند که نقشهای برای سرنگونی دولت آمریکا در سر دارد
سه یتیم پیوندی ناگسستنی تشکیل میدهند و در کنار یکدیگر در سواحل رودخانه کریشنا در شهر ویجایوادا، هند، بزرگ میشوند و به خانوادهای برای یکدیگر تبدیل میشوند.
کایرن، دختری زودرس و نوجوان، خود را در روستایی در ژاپن و رها شده توسط پدرش مییابد. او که در معبدی با پدربزرگش زندگی میکند، با آنزو، یک "گربه شبحی" غولپیکر و تنبل معروف آشنا میشود که مسئول مراقبت از او است. کایرن که از سرپرست جدید خود بیاعتماد است، کارهای عجیبی را که آنزو برای مردم شهر انجام میدهد خراب میکند و با ارواح عجیب و غریب جنگلهای محلی دوست میشود. برای جلب اعتماد کایرن، آنزو به طور تصادفی قراردادی با شیطان میبندد و همه چیز به هم میریزد.
در آستانهی آغاز تور جهانی، اسکای رایلی، خوانندهی مشهور موسیقی پاپ، با رویدادهای وحشتناک و غیرقابل توضیحی روبهرو میشود. تحت فشار ترسهای فزاینده و چالشهای شهرت، اسکای ناچار میشود با گذشتهی تاریک خود مواجه شود.
داستان مردی به نام دیوید را روایت میکند که با بحرانهای زندگی مواجه است و برای خرید یک مبل به همراه مادر بیمار و سه خواهرش به فروشگاهی میرود. این فروشگاه که در آن مادر دیوید تصمیم میگیرد از جایش تکان نخورد، تبدیل به صحنهای برای شکستن دیوارهای خفقانی روابط خانوادگی میشود. مبل به یک نماد از پناهگاه و فرار از واقعیت تبدیل میشود، جایی که مادر دیوید، با نشستن بر آن، از رویارویی با دنیای بیرون خودداری میکند و همین باعث ایجاد بحرانهای جدیدی در خانواده میشود.