لارگو وینچ که از ربوده شدن پسرش به شدت آسیب دیده است، متوجه میشود که اگر عاملان ورشکستگیاش را پیدا کند، شاید بتواند پسرش را دوباره ببیند.
نایت اول و سیلک اسپکتر که به رویدادهایی که همکاران سابقشان را گرفتار کرده مشکوک هستند، از بازنشستگی خارج میشوند تا به تحقیق بپردازند. در حالی که با اخلاقیات شخصی، شیاطین درونی و جامعهای که علیه آنها شده است دستوپنجه نرم میکنند، با گذر زمان رقابت میکنند تا توطئهای عمیقتر را که ممکن است به جنگ هستهای جهانی منجر شود، کشف کنند.
پسری جوان که خانواده غمزدهاش کریسمس را فراموش کردهاند، با دختری پرانرژی و سرشار از روحیه تعطیلات پیوندی غیرمنتظره و التیامبخش برقرار میکند.
پسر و نامادریاش پس از آنکه موجودی ترسناک که شبیه به پدر تازه فوتشدهی پسر است به سراغشان میآید، از بابت امنیت خود احساس نگرانی میکنند.
اوزی، پس از جدا شدن از والدینش زمانی که خانهشان در جنگل نابود میشود، توسط صاحبان مهربان یک پناهگاه حیاتوحش نجات داده میشود. آنها اوزی را در امنیت نگه میدارند و به تدریج به او زبان اشاره را آموزش میدهند. اوزی با ترکیب مهارتهای جدیدش و استعداد طبیعیاش در استفاده از شبکههای اجتماعی، بهسرعت مخاطبان جهانی پیدا میکند. زمانی که او متوجه میشود ممکن است والدینش زنده باشند، تصمیم میگیرد سفری را برای یافتن آنها آغاز کند و در عین حال جهان را از وقایعی که در جنگلهای بارانی رخ میدهد، آگاه کند، پیش از آنکه
یک شکارچی جایزهبگیر خوکصفت مأموریت جدید خود را میپذیرد: گرفتن پیکلز، فیلی سادهلوح و پرشور. اگرچه ابتدا قصد دارد این فیل سرزنده را به دام بیندازد، اما این دو شخصیت نامتعارف در نهایت سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند که در آن، بهترین ویژگیهای هر یک آشکار میشود و پیوندی غیرمنتظره میانشان شکل میگیرد.
آرون، یک معاون تازهاستخدامشده، به دنبال یک قاتل سریالی مرموز میرود که قربانیانش دختران جوان هستند و آنها را به قتل میرساند. پس از وقوع چندین قتل، آرون به این نتیجه میرسد که این جنایات توسط یک روانپریش مبتلا به اختلال ضداجتماعی انجام میشود. قاتل به جنایاتش ادامه میدهد، اما آرون به هیچ وجه قصد توقف در پیگیری این پرونده را ندارد.
دلیا بالمر، یک پرستار قراردادی، با سوئینی آشنا شد، کسی که اعتراف کرد دوست دختر سابقش را به قتل رسانده است. سوئینی به او حمله کرد و سپس از دستگیری گریخت. دلیا پس از بازسازی زندگی خود، هفت سال بعد با سوئینی روبرو شد، زمانی که او به دلیل قتلی دیگر دستگیر شده بود.
قسمت هفتم منتشر شد.
داستان درباره یک روانشناس کودک به نام الی آدلر (با بازی بیلی کریستال) است که پس از مرگ تراژیک همسرش بهدلیل خودکشی، با پسربچهای پریشانحال روبرو میشود که ظاهراً پیوندی ترسناک و مرموز با گذشته الی دارد.
قسمت ششم منتشر شد.
با الهام از حوادث واقعی روایت شده و در مورد یک پرواز خطوط هوایی هند است که در تاریخ 24 دسامبر سال 1999 میلادی در مسیر خود به دهلی توسط طالبان ربوده شد. در این میان جان صدها نفر در معرض خطر قرار گرفت و مسیر هواپیما به سمت شهر قندهار تحت کنترل طالبان، منحرف شد، اما…