در سریال خانم مارول درباره کامالا خان یک نوجوان شانزده ساله آمریکایی-پاکستانی شکل میگیرد که در نیوجرسی زندگی میکند.او یک دانش آموز عالی است که به بازی و نوشتن داستان های فن فیکشن علاقه دارد. او شیفته ابرقهرمانان و داستانهای آنها است و در این بین به طور ویژه طرفدار کاپیتان مارول است.
لری دیلی که قبلاً به عنوان نگهبان شیفت شب موزه تاریخ طبیعی آمریکا فعالیت می کرد، اکنون تبدیل به یک تاجر موفق شده است. او هنگام بازگشت به شهر، متوجه می شود که موزه تعطیل شده و بسیاری از اشیای عتیقه موجود در آن، به موسسه اسمیتسونین منتقل شده اند و...
سوپرمن بعد از نبردی با ژنرال زاد که منجر به نابودی سیاره اش کریپتون میشود، تلاش می کند تا دریابد غیر از خودش کس دیگری نیز نجات یافته است یا خیر. به همین دلیل شش سال از دنیا دور می می ماند. زمانی که باز می گردد درمی یابد که دنیا به قهرمانی چون او دیگر نیازی ندارد و
مستر بین، برنده یک بلیط مسافرتی به مقصد فرانسه می شود و هنگام سفر به این کشور، با یک آدمربا و یک فیلمساز سرشناس، اشتباه گرفته می شود. این در حالی است که پسر یک فیلمساز روسی و یک بازیگر بااستعداد نیز او را در این سفر همراهی می کنند و...
مستندی درباره زندگی ملکه الیزابت دوم، طولانیترین پادشاه بریتانیا و طولانیترین رئیس زن در تاریخ.
سانی کراکت و «ریکاردو تابز» دو کارآگاه مخفی پلیساند که در فلوریدا کار میکنند. تازه ترین مأموریت آن دو گیر انداختن «مونتویا» یکی از رؤسای قاچاقچیان محلی است. «تابز» و «کراکت» برای نفوذ در تشکیلات «مونتویا» خودشان را قایقرانان سریعی جا می زنند که حاضرند در برابر مبلغی مناسب، محموله های قاچاق را به مقصد برسانند…
تاکور شمشر سینگ از طریق اعمال خلاف و قاچاق مواد مخدر و فروش آن به ثروت زیادی دست پیدا کرده ولی هیچ وقت دستگیر نشده و دم به تله نداده است. پلیس به شدت بدنبال دستگیری اوست و...
کاپیتان “باربوسا” و “الیزابت سوآن” و “ویل ترنر” برای نجات “جک اسپارو” و مروارید سیاه به سنگاپور می روند این در حالی است که آنها برای نجات کاپیتان جک اسپارو باید یک دزد دریایی چینی را پیدا کرده و نقشه دریایی که محل کاپیتان جک را نشان می دهد را از او بدزدند، در ادامه داستان مجمعی به نام برادران وارد داستان می شوند که باعث پیروزی دزدان دریایی کارائیب در مقابل کمپانی هند شرقی می شوند و…
ویل ترنر و “الیزابت سوان” که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند به جرم کمک به کاپیتان “جک اسپارو” برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. “لرد کاتر” که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد…
ناخدا باربوسا کشتی “ناخدا جک اسپارو” به نام “مروارید سیاه” را در اختیار می گیرد و بعدا به شهر پورت رویال حمله می برد و “الیزابت سوان” دختر فرماندار (پرایس) را می رباید. “ویل ترنر” دوست دوران کودکی الیزابت با جک متحد می شود تا الیزابت را نجات دهند و مروارید سیاه را دوباره به چنگ آورند. اما نفرینی باعث شده باربوسا و خدمه اش برای همیشه در پرتو هر نور مهتابی به اسکلت هایی زنده تغییر شکل یابند…