
وقتی توطئههای رمانهای جاسوسی تخیلی نویسنده منزوی الی کانوی شروع به بازتاب اقدامات مخفیانه یک سازمان جاسوسی واقعی میکنند، شبهای آرام در خانه به گذشته تبدیل میشوند. با همراهی گربهاش آلفی و آیدن، یک جاسوس آلرژیک به گربه، الی در سراسر جهان مسابقه میدهد تا یک قدم جلوتر از قاتلان بماند، زیرا مرز بین دنیای خیالی کانوی و دنیای واقعی او شروع به محو شدن میکند.
حس سوم مجموعه تلویزیونی است به کارگردانی مهدی فخیمزاده که در سال 1384 از شبکه 2 سیما به روی آنتن رفت.
قسمت نهم از فصل دوم منتشر شد.
برزو شمس تاجر و برج ساز موفق در شب جشن نام گذاری تنها نوه اش با دوست قدیمیش روبرو می شود که این ملاقات باعث می شود که زندگی گذشته برزو رو شده و باعث دگرگونی زندگیش گردد.
مادر چو یونگ پیل که یک غواص بوده به دلیل پیش بینی اشتباه هواشناسی جانش را از دست می دهد. او برای محافظت از جان مردم شهرش یعنی سامدالری، تصمیم می گیرد کارشناس هواشناسی شود. از طرفی دوست دوران کودکی او، چو سام دال برای موفقیت در رشته عکاسی به سئول رفته اما بعد از اینکه تمام زحماتش یک شبه از بین رفت، به سامدالری بر میگردد…
سریال فوق سری داستان ناصر افراشته است که با تغییر چهره، خود را شبیه سرهنگ نصرالهی معاون اداره مبارزه با مواد مخدر می کند و به کلاهبرداری مشغول می شود. درادامه با تصادف و مراجعه وی به بیمارستان، پلیس متوجه کلاهبرداری می شود.
داستان این فیلم در دهه شصت میگذرد و زندگی اجتماعی مردم در آن سالها روایت میشود.
سینهسرخ پرنده عجیبییه!؟، بهارا میره، زمستونا برمیگرده، از سرما و سختی نمیترسه، کوچ نمیکنه، دونهاش رو پیدا میکنه، یا لونهاش رو تغییر میده، ما همهمون سینه سرخیم…
پسر کوچکی بهنام جان که در یک شب طوفانی در کوههای یونان رها شد و به سرپرستی گرفته شد تا اینکه در جوانی...
سریال «ارتش سری»، یک بازی گروهی استدلالی و استنتاجی است که داستان فرضی آن برگرفته از سریال پرطرفداری است به همین نام با موضوع وقایع جنگ جهانی دوم: نبردی میان پارتیزان ها و ارتش آلمان نازی برای نجات خلبان ها. داستان این سناریو از این قرار است: در خلال جنگجهانی دوم، ده نفر از بازیگران در نقش های متفاوت پارتیزان ، سرهنگ کسلر ، گشتاپو، خلبان، راینهارد و .... در کافه کاندید واقع در بلژیک 1945 جمع می شوند تا یک بازی واقعی و رئال را انجام دهند.
کلهپزی که عشقش به استقلال را با هیچ چیز دیگر جایگزین نمیکند دختری دارد که خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین تعلق رنگی است که با مخالفت پدر روبرو میشود. در ادامه یک تصادف منجر به فوت کلهپز و بازگشایی پرونده یک قتل میشود؛ کلهپز داستان حین عبور از عرض خیابان با پژوی سبزرنگی تصادف کرده و در پی این تصادف میمیرد! تنها شاهد اتفاق مردی است تکچشم که فقط رنگ و نوع ماشین را تشخیص دادهاست. اینطوری است که تمامی پژوهای سبزرنگ داخل شهر فراخوانده میشوند و این چنین است که داستان وارد فاز کلانتری میشود. افسر پرونده و چند تن از مأمورین کلانتری به دنبال قاتل میگردند. تا اینکه …