یک معلم کودکستان، 16 دانش آموز کوچک را گروگان می گیرد و خواسته هایی برای آزادی آنان مطرح می کند. خواسته هایی که نه تنها برای پلیس ، بلکه برای کل کشور و سیاستمدارها شوکه کننده است
سه سال پس از آنکه یک ویروس مرگبار بخش عمده ای از حیات گیاهی زمین را از بین برد، سرنوشت بشریت به یک جفت مصنوعات بیگانه وابسته است که توسط دانشمندان کشف شده و تاکنون مخفی مانده است. موشکی پیشرفته که سفر به اعماق فضا را امکانپذیر میکند، بذری ناشناخته را برای احیای حیات زمین میآورد.
مادیا بازگشته است. اکنون جشن فارغ التحصیلی نوهی مادیاست و اینبار او دیگر تحمل هیچ درامای خانوادگی مزخرفی را ندارد و میخواهد تمامی فکر و ذکرش را به آن جشن معطوف کند.
نویسنده ای تازه کار به نام ساموئل لیستون قصد دارد بیوگرافی مردی میانسال، فلوید دورو، را بنویسد. اما شرایطی که نهایتا آن ها را به این نقطه رسانده، حیرت مخاطب را برمی انگیزد و تلاش برای نوشتن بیوگرافی پس از بوجود آمدن آشوبی، با شکست مواجه می شود
یک خانواده آسیب دیده پس از حدود دو دهه، بار دیگر در خانه روستایی دورافتاده خود دور هم جمع میشوند. اما آنها باید به زودی با اسرار مدفون و همچنین گناهان گذشته خود روبرو شده و…
در آینده، دولت ژاپن یک کلاس از دانشآموزان کلاس نهم را اسیر میکند و آنها را مجبور میکند تا تحت عمل انقلابی "Battle Royale" یکدیگر را بکشند.
پس از شکست امپراتور پالپاتین، رز، ری، فین، پو و چوباکا به تعطیلات می روند. در طول ماجراجویی خود، آنها متوجه می شوند که تعدادی دیگر از شخصیت های جنگ ستارگان در تاریخ نیز سعی کرده اند به تعطیلات بروند... که همیشه برای آنها خوب نبوده است.
مردی غمگین به نام فردریک میسون به یک مرد جوان زخمی به نام آرون اسمیت کمک میکند. آرون ادعا میکند در جنگل گم شده و فردریک و همسرش از او دعوت میکنند تا شب را نزد آنها بماند. اما فردریک به زودی در مورد داستان این غریبه مرموز و انگیزههای او برای حضور در آنجا، مشکوک میشود. در این میان وقتی آرون از فردریک میخواهد که مرتکب عملی نادرست شود، مشخص میشود آن مرد آنطور که در ظاهر به نظر میرسد نیست و…
ژاکوب استور، ناخدای کشتی، در یک کافه با یکی از دوستانش شرط بندی می کند که با اولین زنی که وارد آن مکان می شود ازدواج کند. در همین حین، لیزی وارد می شود.
یک شهر کارخانهای توسط دود دودکشها پوشانده شده است، و از آنجایی که مردم شهر طی قرنها آسمان را ندیدهاند، دیگر باور ندارند که ستارهها وجود داشته باشند. یک دودکش پاککن و یک هیولای مهربان به نام پوپل تصمیم می گیرند ثابت کنند که ستاره ها واقعی هستند.