هر شب کریسمس، هدیه شبح کریسمس یک روح تاریک را انتخاب می کند تا با دیدار سه روح اصلاح شود. اما در این فصل، او اسکروج اشتباهی را انتخاب کرد. کلینت بریگز میزهای میزبان شبحوار خود را برمیگرداند تا زمانی که Present خود را در حال بررسی مجدد گذشته، حال و آینده خود میبیند.
جوانی به نام پیت برای جشن تولد آخر هفته و دیدار مجدد با دوستان دوران دانشگاهش، هیجان زده است. اما همه چیز آنطور که پیت انتظار دارد پیش نرفته و دوستانش یکی پس از دیگری علیه او میشوند. حال پیت از خود میپرسد آیا در حال مجازات شدن است یا این اتفاق تنها بخشی از یک شوخی بیمارگونه میباشد؟
خانواده ابوت درگیر ناپدید شدن عروسشان هستند و هم زمان همسایه آن ها سعی دارد مزرعه بزرگشان را از چنگ آن ها درآورد. با پدیدار شدن یک چاله مرموز سیاه در چراگاه خانواده، اوضاع بحرانی می شود.
این فیلم، داستان بانوی مقدسی به نام «مریم» را به تصویر می کشد که بعد از دیدار با دختری کم شنوا، او را شفا داده و دختر می تواند بشنود. در حالی که مردم برای دیدن معجزاتش سرازیر می شوند، اتفاقات وحشتناکی رخ می دهد و این سوال پیش می آید که آیا اینها کار مریم مقدس است یا پای نیروهای شیطانی در میان است؟
این فیلم، مراسم تجدید دیدار سال 2021 مجموعه تلویزیونی کمدی آمریکایی «دوستان»، با حضور همه بازیگران اصلی آن را به تصویر می کشد.
ماجرا از آنجا شروع می شود که باربی و دوستانش برای دیدار با پرنسس آملیا که شباهت زیادی به باربی دارد به کشور فلوراویا سفر میکنند. پرنسس آملیا که از ملکه شدن عصبی است، بنابراین او برنامه ای را برای جابجایی خود با باربی ارائه می دهد…
وسمیر برای تبدیل شدن به یک جادوگر و فرار از فقر، در ازای دریافت سکه و افتخار هیولا میکشد، اما هنگامی که تهدید جدیدی پدیدار میشود، او باید با شیاطین گذشتهی خود روبهرو شود.
دختری جوان که به طراحی فشن علاقه ی زیادی دارد، می تواند به طرز مرموزی به دهه ی شصت میلادی سفر کرده و با الگویش دیدار کند. اما لندن دهه ی شصت آن طور که به نظر می رسد نیست.
داستان فیلم در مورد دیدار غیر منتظره دو دوست دبیرستان است که دیدار مجدد آنها باعث پدیدار شدن یک وسواس متقابل که هر دو واقعیت ساخته شده آنها را تهدید میکند میشود.
طلبه جوانی که برای دیدار والدین آمده به پیشنهاد مادر به خواستگاری دخترخالهاش میرود اما سر از باغ و سیب در میآورد. پس از جست و جوی زیاد صاحب باغ را که دختری به نام سلماست مییابد و در پایان از ترس دل بستن به وی راهی مقصدی نامعلوم میشود.