«شفق» یکی از اعضای گروه سیاسی که اوائل انقلاب از ایران خارج شده، پس از سالها تصمیم میگیرد برای دیدن دخترش «ارغوان» که دانشجوی دانشکده جنگلداری است مخفیانه به ایران بازگردد. یکی از مأمورین امنیتی به نام «هوشنگ» به عنوان دانشجو وارد دانشکده میشود و از امکانات مدرن امنیتی استفاده میکند تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد. در این میان بین او و ارغوان رابطهای عاطفی بوجود میآید…
هنگامی که جمهوری چین با مشکلات داخلی و غارت اشیاء باارزش فرهنگی به دست قدرت های خارجی دست و پنجه نرم می کند، فردی انقلابی مردم توانمند را با خود همراه می کند تا جلوی به غارت رفتن گنجی را بگیرند که در قعر دره پنهان شده است.
کلهپزی که عشقش به استقلال را با هیچ چیز دیگر جایگزین نمیکند دختری دارد که خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین تعلق رنگی است که با مخالفت پدر روبرو میشود. در ادامه یک تصادف منجر به فوت کلهپز و بازگشایی پرونده یک قتل میشود؛ کلهپز داستان حین عبور از عرض خیابان با پژوی سبزرنگی تصادف کرده و در پی این تصادف میمیرد! تنها شاهد اتفاق مردی است تکچشم که فقط رنگ و نوع ماشین را تشخیص دادهاست. اینطوری است که تمامی پژوهای سبزرنگ داخل شهر فراخوانده میشوند و این چنین است که داستان وارد فاز کلانتری میشود. افسر پرونده و چند تن از مأمورین کلانتری به دنبال قاتل میگردند. تا اینکه …
داستان جوانی به نام بهزاد است که پدر خود را در کودکی از دست داده و عمویش از خانواده او حمایت می کند. او قرار است با «بهار» دختر عموی خود ازدواج کند، اما رازی از زندگی او برملا می شود که زندگی اش را دچار تغییراتی می کند.
داستان فردی متدین به نام حاج یونس، بازرگانی معتقد به اصول دینی، است. اما پسر بزرگش جلال او را درگیر اتفاقاتی در زندگی می کند که ایمانش محک زده می شود.
قسمت شانزدهم منتشر شد.
وکیلی جوان به نام جانگ شین یو با یک نفرین چند صد ساله دست و پنجه نرم میکند. از طرفی دیگر لی هونگ جو یک کارمند ساده دولتی است که همیشه به عنوان فردی سختکوش شناخته میشود. در این میان او یک روز به صورت اتفاقی کتاب ممنوعهای را که 300 سال پیش به طور کامل مهر و موم شده، پیدا میکند. این کتاب در واقع کلید رهایی جانگ شین یو از نفرین چند صد ساله میباشد و…
در سیارهی "تاکشی کواکس" ، "لاتیمر" در حال تحقیق دربارهی مرگ یک رئیس یاکوزا در کنار سیتیایسی است در همین حال باید از فردی که کارش خالکوبی است نیز محافظت کند ، اما…
داستان گروه سه نفرهای از دوستان شهرنشین اهل منطقه خلیج، بن تاگاوا، میکو هیگاشی و آلیس لی که حین سفر در کشور برای جستوجوی ارتباطات ایدهآل، طیفی از روابط میانفردی را تجربه میکنند.
حبیب کاوه (رضا کیانیان) کارخانه دار قدیمی مبتلا به بیماری آلزایمر است. خانواده اش او را ترک نموده اند اما با بازگشت دخترش به ایران اتفاقاتی می افتد...
کوری ، کریسی و فردی در هالووین در جستجوی آب نباتهای به اندازه یک شاه هستند. اما آیا همه خوراکیها ارزش سفر به طرف شبح وار شهر را دارند…