یک معلم جوان امیدوار است که پس از چهار سال خدمت اجباری در یک روستای دورافتاده به استانبول منتقل شود ، اما به دلیل تماس نامناسب با دو دانش آموز متهم می شود. بعد از اینکه امیدش را از دست داده ، یک ه ...
خانم نواک به کارکنان یک مدرسه شبانه روزی بین المللی می پیوندد تا یک کلاس غذا خوردن آگاهانه را آموزش دهد. او دستور می دهد که کمتر غذا خوردن سالم است. معلمان دیگر دیر متوجه اتفاقاتی می شوند که اتفاق می افتد و زمانی که والدین پریشان متوجه می شوند، باشگاه صفر به واقعیت تبدیل شده است.
یک آهنگساز جوان وقتی وظیفه تکمیل کنسرت معلم خود را که خودکشی کرده است بر عهده می گیرد، فرصتی بی نظیر به دست می آورد. اما او خیلی زود متوجه می شود که پخش موسیقی عواقب مرگباری به همراه دارد و ...
یک معلم تاریخ بداخلاق که در یک دانشگاه شبانه روزی دورافتاده تدریس می کند، مجبور می شود در حین تعطیلات کریسمس، کنار دانش آموزی که جایی برای رفتن ندارد بماند و...
لیام سامرز، یک نویسنده جوان و خوششانس، به تدریس در ملک یک نویسنده افسانهای به نام جی ام سینکلر مشغول میشود. جی ام سینکلر به عنوان یک شخصیت ادبی مشهور، یک معلم برجسته شناخته میشود.
پس از مرگ غمانگیز یک معلم، دوست او که در گذشته پلیس بوده است، به عنوان یک معلم مشغول به کار میشود تا افرادی که مسئول قتل او هستند را پیدا و مجازات کند اما…
چای مهتا مردی ثزوتمند است که قلبی از طلا دارد.او بسیاری از سازمانهای خیریه هندوستان را حمایت می کند.یک روز که برای بازدید به مدرسه نابینایان و ناشنوایان رفته بود عاشق معلم مدرسه "تیا" می شود اما وقتی او نامزدش "راج" را معرفی می کند او کاملا تحقیر می شود و...
نام فیلمی غمانگیز و اجتماعی محصول 2020 به کارگردانی توماس وینتربرگ میباشد. چهار دوست که همگی معلم دبیرستان هستند یک تئوری را به آزمایش میگذارند. براساس این تئوری ، نگه داشتن میزان الکل خون در سطحی ثابت و مشخص باعث بهبود زندگی خواهد شد و…
در یکی از شهر های دور افتاده ی اورگان، یک معلم راهنمایی به همراه برادر کلانترش درگیر یک دانش آموز عجیب و غریب شده اند که راز های تاریکی را مخفی کرده است. این ماجرا آن ها را به یک موجود افسانه ای می رساند که..
رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...