
نوبت سنت نیک است که یک ماجراجویی درون دالان خرگوش داشته باشد. در آنجا او با چایخانهدار دیوانه، که به عنوان یک میزبان مهمانی چای با مد بالا و دوستدار گوزنهای شمالی بازآفرینی شده است، روبرو میشود؛ خرگوش سفید، شخصیتی دوستداشتنی و فراموشکار؛ ملکه قلبها، که نفرتانگیز از زرق و برق و مشابه اسکرودج است؛ دستیار ضد خود، گربه چشایر و خود آلیس، که مهربانیاش به سنت نیک کمک میکند تا کریسمس را نجات دهد.
ناصر خلاف کار خردهپایی است که با دزدیدن قالپاق و ضبط ماشین روزگار میگذراند. او در یکی از همین سرقتها در اتومبیلی را باز میکند اما داوود را میبیند که در اتومبیل نشسته. آنها از دیدن هم جا میخورند...
ویل تعمیرگاه خودرو پدرش را به ارث می برد و برای انجام این کار فاقد صلاحیت است، اما تلاشش را می کند تا با وجود فشارهای بسیار آنجا را رونق ببخشد و...
داستان زندگی شاهزاده زافیرا، همسر آخرین پادشاه الجزایر، سلیم تومی که برای دفاع از سرزمین و مردم خود در برابر دزد دریایی بارباروسا همه تلاشش را کرد و...
در دورانی که گوشت اژدها به غذای مورد علاقه انسانها تبدیل شدهاست، خدمه سفینه کوئین زازا از طریق شکار این موجودات غولپیکر، خوراک مورد نیاز خود و سایر هم نوعانشان را تامین میکنند. البته آنها در صورت شکست در ماموریتهایشان با پیامدهای جبران ناپذیری مواجه می شوند و...
داستان این فیلم درباره یک راننده آمبولانس به نام تیلاگان (با بازی جایام راوی) است که به ناحق به جرم قتل همسرش محکوم میشود و به زندان میافتد. او پس از 14 سال به طور موقت از زندان آزاد میشود و در ...
قسمت هشتم منتشر شد.
در دنیایی که توسط هیولاها تسخیر شده است، هیون، یک دانش آموز دبیرستانی که خانواده اش را در یک حادثه وحشتناک از دست داده است، به یک آپارتمان کوچک در حومه شهر نقل مکان می کند. هیون در ابتدا سعی می کند از دنیای بیرون دوری کند، اما به زودی متوجه می شود که هیولاها به آپارتمان او نیز حمله کرده اند. او برای زنده ماندن باید با سایر ساکنان آپارتمان متحد شود، هرچند که آنها همه از پیشینه های متفاوتی هستند.
در مورد مردی به نام بیلی است که به همراه همسرش سوزان و سگ گله فداکارشان جید، در جزایر دورافتاده زندگی میکنند. در این میان زمانی که آب یک سمور وحشی آسیبدیده را به سمت اسکله خانه بیلی هدایت میکند، آنها از این سمور که بعدا نامش را مولی میگذارند، نگهداری کرده و دوستی غیرمنتظرهای میانشان شکل میگیرد که…
داستان زندگی پرویز دهداری، بازیکن و سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران را به تصویر میکشد، او به عنوان بازیکن فوتبال را از تیمهای جم و شاهین آبادان آغاز کرد و همچنین به عنوان اولین مربی باشگاه پرسپولیس تهران شناخته میشود.
داستان خانوادهای روستایی را روایت میکند که به عنوان سرایدار قرار است برای 6 ماه از یک ویلا نگهداری کنند. چاوش، صاحب ویلا، قرار است برای دانشگاه رفتن دخترش 6 ماه در خارج از ایران زندگی کند و ویلا را به یونس و همسرش میسپارد و آنها با 3 فرزندشان به ویلا نقل مکان میکنند. اما برادرزن یونس با ورود به خانه داستانهایی را رقم میزند که...