
سه برادر خلاق به نام های تیب، لالو و بابل در یک جنگل بزرگ زندگی می کنند و با بازی کردن، جستجو کردن و حل مشکلات هر روزه خوش می گذرانند. در هر قسمت آنها با کمک الوباب تاپ شکل ها، رنگ ها و الگوها را باهم ترکیب می کنند تا ..
گروهی از 10 نفر که شیفتهی داستانهای جنایی واقعی هستند، برای آخر هفتهی افتتاحیهی متل تازه بازسازیشدهی "کُلد ریور" دعوت میشوند؛ مکانی که صحنهی یک قتل عام شیطانی حلنشده در 30 سال پیش بوده است. اما تاریخ تکرار میشود، وقتی مهمانان در آنجا گرفتار میشوند و یکییکی از بین میروند.
پس از مرگی مرموز، پادشاه گری در قارهی جادویی «دیکاثن» بهعنوان آرتور لیوین دوباره متولد میشود. با اینکه زندگی دومش را به شکل یک نوزاد آغاز میکند، خرد و دانایی گذشتهاش را با خود دارد. با گذر زمان، او شروع به یادگیری جادو و ساختن مسیر منحصر بهفرد خود میکند، در جستوجوی...
یک تریلر اکشن که انتقام کودکانی را به تصویر میکشد که پس از رها شدن توسط والدینخوانده خود، به سختی از آستانه مرگ جان سالم به در بردهاند.
بیایید به ایران در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم سفر کنیم؛ به داستانی از تاریخ، تراژدی، عشق... به سوگ سیاوش... به سووشون.
قسمت ششم منتشر شد.
در جزیرهای دورافتاده در یونان، جولیا، یک آدمکش بازنشسته، دیداری نهچندان آسان با پسرش ادوارد دارد که پس از مدتها از انگلستان به دیدنش آمده است. ادوارد که با پرسشهایی درباره اطلاعات تازهای در مورد هویت پدر واقعیاش آمده، در تلاش است تا زمان مناسبی برای صحبت پیدا کند.
کوباتو پس از تجربهای تلخ که به آن «کارِ خردمندانه» میگویند، تصمیم میگیرد به یک شهروند صادق و فروتن تبدیل شود. او با اوسانای، همکلاسیاش که هدفی مشابه دارد، پیمانی میبندد و تصمیم میگیرند دوران دبیرستان را با زندگیای آرام و بیدردسر سپری کنند. اما به دلایلی نامشخص، همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود...
قسمت سیزدهم منتشر شد.
تسوکاسا آکیوراجی، اسکیتباز ناامید و سرخورده، با اینوری یوئی تسوکا، دختری که آرزو دارد اسکیت نمایشی شود، آشنا میشود. با انگیزه از علاقه و اشتیاق اینوری روی یخ، تسوکاسا تصمیم میگیرد مربی او شود. استعداد اینوری شکوفا میشود و تسوکاسا به مربی درخشانی تبدیل میشود. آنها با هم...
دختری با حسی ویژه که قادر به دیدن ارواح است، پس از جدایی از دوستپسرش و خسته شدن از زندگی در شهر بزرگ، تصمیم میگیرد مدتی از آن فاصله بگیرد. او به تنهایی راهی یک اقامتگاه دورافتاده در شمال میشود، آن هم در فصل کممسافر موسوم به «فصل خلوت».
قسمت هجدهم منتشر شد.
در جزیرهی زیبای پرنس ادوارد در کانادا، یتیمی به نام آن شرلی به اشتباه به گرین گیبلز فرستاده میشود، خانهای که متیو و ماریا کاتبرت در آن زندگی میکنند. با این حال، آنها تصمیم میگیرند او را به فرزندی بپذیرند و آن در خانهی جدیدش دوستی، عشق و خوشبختی را پیدا میکند.