بکر بکر بکر! همین کلمه برای توصیف آفریقا کافی است مستند زیبای Safari دشت های زیبای آفریقا و حیوانات را به خانه شما می آورد از شیر های آزاد تا زرافه جوانی که مشغول غذا خوردن است .در تمام دشت ها بز و گور خر یافت میشود و آب مسئله اصلی است…
بیش از 80 میلیون سال پیش، اویراپتور، دایناسور عجیب و غریب پرنده مانند، در کناره های شنی واحه ای در جایی که اکنون "گوبی در مغولستان" نامیده می شود، قدم زد.
حمید پرتوی که سالها قبل شغل خود به عنوان دادستان را کنار گذاشته و اکنون به وکالت مشغول است. وکالت جوانی به نام فرهاد (که متهم به قتل است) را به عهده میگیرد. از سوی دیگر دختر حمید (پرستو) رابطه احساسی با فرهاد دارد...
پاول برای بازرسی از چاه نفت کمپانی خود به همراه خانواده به مکزیک سفر می کند. اما با حملات مکرر کوسه غول آسایی که ریشه در افسانه های مکزیکی دارد، او باید راهی برای نجات خود و خانواده اش پیدا کند.
درباره نیکیل سود یک افسر پلیس بمبئی است که در مرکز تماس های اضطراری مشغول به فعالیت است. یک روز یک تماس مشکوک از طرف خانمی به این مرکز می شود که قصد خودکشی دارد. نیکیل تلاش می کند که او را نجات دهد اما نمیداند با این کار، خودش و خانواده اش وارد خطری بزرگ می شوند.
سریال فوق سری داستان ناصر افراشته است که با تغییر چهره، خود را شبیه سرهنگ نصرالهی معاون اداره مبارزه با مواد مخدر می کند و به کلاهبرداری مشغول می شود. درادامه با تصادف و مراجعه وی به بیمارستان، پلیس متوجه کلاهبرداری می شود.
نیلوفر (ترانه علیدوستی) دختری که به همراه نامزدش بهرام (صابر ابر) طی سه روز به آب و آتش میزند تا تنها برادرش سعید را از اعدام نجات دهد، آنها قصد فراهم کردن 100 میلیون پول نقد را دارند در حالی که فقط 30 میلیون آن را تهیه کردهاند، از طرفی موسی (حامد بهداد) که در اصطبلی مشغول کار و مسابقات زیرزمینیست میخواهد مبلغی را برای کمک به نیلوفر تهیه کند و دوستش سعید را نجات دهد، اما این تلاش شکل دیگری به خودش گرفته و منتهی به انتهای خیابان هشتم میشود!
قسمت چهاردهم منتشر شد.
پرویز و ملیحه زن و شوهری هستند که در موزهای در تهران کار میکنند. یک شب که این زوج مشغول انجام وظایف خود هستند، اتفاق غیرمنتظرهای میافتد که آنها را سر یک دوراهی قرار داده و میتواند زندگیشان را برای همیشه تغییر دهد.
بتمن و متحدانش که اوایل لاکپشتهای نینجا را دشمن خود میدانند، پس از مدتی با آنها گروهی را تشکیل میدهند تا به نبردی سخت با شردر ، راسالغول و انجمن سایهها بروند و…
براساس داستانی واقعی یک ملوان مذهبی فیلیپینی روی عرشه کشتی آتلانتیک شمالی مشغول به کار است، تا اینکه یک مسافر رومانیایی را که پشت چند کانتینر پنهان شده را پیدا میکند، اما به جای معرفی کردن او تصمیم میگیرد به او کمک کند.