برگزاری انتخابات شوراها در یک روستا، منجر به آن می شود تا اهالی روستا درگیر اتفاقاتی شوند، رقابت میان کاندیداها را دنبال کنند و...
داستان فیلم درباره فرد بیماری به نام رضا می باشد که بیماریِ هموفیلی دارد ، او در ابتدا از بیماری خود خبری ندارد ، تا اینکه روزی اتفاقی دست او بر اثر بریدن خون ریزی زیادی می کنه ، رضا به بیمارستان منتقل می شود ...
«گلدن تایم» روایت دوازده اپیزود بنا بر ماه های سال است که از فروردین شروع و در اسفند پایان می یابد. هر اپیزود در اتومبیل و در لحظه غروب خورشید که به اصطلاح گلدن تایم نامیده می شود، رخ می دهد که روایتگر زندگی انسان هایی است که باید در لحظه ای مهم و طلایی در زندگیشان تصمیمات سرنوشت سازی بگیرند.
فرهان، راجو، رانچو و چاتور در یک دانشگاه مهندسی درس می خوانده اند. چاتور ده سال قبل در زمان دانشجویی به آنها گفته بود که پس از ده سال در دانشگاه همدیگر را ببینند و بفهمند چه کسی موفق تر است. اما فرهان و راجو که دوستان صمیمی رانچو بوده اند نمی دانند او کجاست و سالهاست او را ندیده اند؛ بنابراین به دنبال آدرسی که چاتور داده هر سه به دنبال رانچو می روند.
ویلوبی، استاد تمدن باستانی دانشگاه، تماسی از دوستان خانوادگیاش هلن و الیور دیکینز دریافت میکند که در کتابفروشی عتیقه خود تجربههای عجیب زیادی را تجربه کردهاند.
یک دختر نوجوان لجوج زمانی که در یک نمایش عروسکی مدرسه ای به دنیایی از فانتزی ها و افسانه ها منتقل می شود، با شخصیت های عجیب و غریب روبرو می شود...
دختری جوان ساکن شهر شیکاگو تصمیم میگیرد در مسابقه شیرینیپزی که به مناسبت کریسمس برگزار میشود شرکت کند. او در این مسابقه با نامزد شاهزاده آشنا میشود و از آنجایی که ظاهری بسیار شبیه به یکدیگر دارند تصمیم میگیرند تا برای دو روز جای خود را باهم عوض کنند و...
ژاپن، 1944. هیرو اونودا، 22 ساله، که برای کارهای اطلاعاتی آموزش دیده، فلسفه ای برخلاف خط رسمی کشف می کند: خودکشی ممنوع. هر اتفاقی بیفتد زنده بمانید؛ ماموریت مهمتر از هر چیز دیگری است. فرستاده شده به Lubang، جزیره کوچکی در فیلیپین، جایی که آمریکایی ها در شرف فرود هستند، این نقش به راه انداختن یک جنگ چریکی تا زمان بازگشت نیروهای ژاپنی خواهد بود. امپراتوری به زودی تسلیم خواهد شد. اونودا، 10000 روز بعد.
یک مامور سیا با سه مامور بینالمللی برای یک ماموریت خطرناک انتخاب می شوند تا یک سلاح فوق سری که به دست دشمنان افتاده را نابود کنند ولی….
خانواده داناوان به بوستون بازگشته است. آنها که در تلاشند تا تربیت خشن خود را سرکوب کنند، عشق عمیقشان نسبت به یکدیگر، آنها را در مبارزه نگه می دارد.