قسمت هفدهم منتشر شد.
داستان سریال گناه فرشته، بهطور رسمی منتشر نشده ولی روابطعمومی سریال، این جمله مبهم و پر رمز و راز را منتشر کرده: «آتیش چیز بدی نیست، اونچه اضافه اس رو میسوزونه، چیزی موندنی باشه میمونه!» اما آنچه میدانیم داستان درباره اتهام قتل فرشته است، وقتی حامد برای دفاع از او وارد داستان پیچیده و پراتفاقی میشود که فکرش را نمیکرد…
پس از تسلط بر دنیای بوکس، آدونیس کرید هم در زندگی حرفه ای و هم در زندگی خانوادگی خود پیشرفت کرده است. هنگامی که یک دوست دوران کودکی و اعجوبه سابق بوکس، دیمین اندرسون، پس از گذراندن یک دوره محکومیت طولانی در زندان دوباره ظاهر می شود، او مشتاق است ثابت کند که سزاوار ضربه زدن به رینگ است. رویارویی بین دوستان سابق چیزی بیش از یک دعوا است. برای تسویه حساب، آدونیس باید آینده خود را در خط مقدم مبارزه با دیمین قرار دهد - مبارزی که چیزی برای از دست دادن ندارد.
دختر و پسری جوان به نام یاس و دام پس از جداییهای غمانگیز، در عذاب هستند. در این میان آنها در طول یک روز پر حادثه در جنوب لندن با یکدیگر روبرو شده و به هم کمک میکنند تا با ترس های سابق خود کنار آمده و بار دیگر ایمانشان به عشق را به دست آورند…
هلن، زنی 33 ساله اهل بوردو، فرانسه، به عنوان یک زوج در کنار متیو، همسر چندین ساله اش، با خوشبختی زندگی می کند. روزی که متوجه می شود به یک بیماری نادر ریوی مبتلاست، زندگی او زیر و رو می شود. به لطف یک وبلاگ، او نروژ را کشف می کند و تصمیم می گیرد از غریزه خود پیروی کند. علیرغم تمام عشقی که به شریک زندگیاش متیو دارد، که در طول بیماریاش بسیار حمایت میکند، او را در فرانسه رها میکند و به تنهایی از سراسر اروپا به نروژ میرود تا راهی جدید پیدا کند و با وبلاگنویسی به نام مستر که پیدا کرده است آشنا شود. در اینترنت.
روی فریمن، کارآگاه سابق قتل با حافظه ای شکسته، مجبور می شود پرونده ای را که به یاد نمی آورد، دوباره بررسی کند. از آنجایی که زندگی یک مرد در انتظار اعدام است، فریمن باید شواهد وحشیانه یک دهه تحقیقات قتل را جمع آوری کند و شبکه ای شوم از اسرار مدفون و خیانت هایی را که به گذشته او مرتبط است، آشکار کند. تنها با غرایز برای اعتماد، او با یک حقیقت وحشتناک روبرو می شود - گاهی اوقات، بهتر است اجازه دهید سگ های خواب دروغ بگویند.
Ean یک ماموریت حیاتی برای بازگشت به آینده برای نجات همه دارد. با این حال، او در حالی که تلاش می کند از فرار زندانیان بیگانه ای که در بدن انسان ها حبس شده اند جلوگیری کند، در گذشته های دور گرفتار می شود. در همین حال، موروک، که به Ean کمک می کند تا از مشکلات مختلف فرار کند، زمانی که شروع به احساس وجود یک موجود عجیب در بدن خود می کند، عصبی می شود. با سفر در طول قرن ها، آنها سعی می کنند از انفجار هاوا جلوگیری کنند.
روایت قصه ی یک مرد آتشکار در کارخانه ی ذوب آهن است که بر اثر تصمیمی با روح پدرش درگیر می شود و…
یک پدر بدهکار از یک موقعیت پیش بینی نشده استفاده می کند تا ناپدید شود و با هویتی جعلی زندگی کند. اما یک اتفاق تصادفی رخ می دهد و وسوسه شناختن خانواده اش دوباره ظاهر می شود.
کتاب اول خانوادهای از قصابان سادیست را دنبال میکند، که در مناطق خلوت زندگی میکنند و هر کسی را که از مسیرشان عبور میکند بهعنوان گوشت مرده میبیند. در «قصابها کتاب دوم: راگهورن»، داستان زمانی ادامه مییابد که یک تصادف، ربودهکنندگان را در دست آدمخوارهای وحشی میگذارد که قصد دارند آنها را برای خوردن گوشت هک کنند.
یک قاتل قراردادی، پس از تشخیص زودهنگام زوال عقل، این فرصت را پیدا می کند تا با نجات جان پسر بالغ خود که از او جدا شده، خود را نجات دهد. اما برای انجام این کار، او باید با پلیسی که به او نزدیک شده و همچنین با تیک تاک ساعت ذهن خود که به سرعت رو به زوال است، مسابقه دهد.