زنی جوان به نام براین آدامز از جامعه فاصله میگیرد تا آرامش را در خانهای که در آن بزرگ شده است، پیدا کند. اما براین به زودی با انبوهی از موجودات فرازمینی روبرو میشود که آیندهاش را تهدید کرده و در عین حال او را مجبور میکنند تا با گذشتهاش روبرو شود
وقتی رن پپر احساس میکند نزدیکترین دوستانش از هم دور شدهاند، یک دروغ مصلحتی کوچک به یک رویداد عظیم تبدیل میشود.
الکس نوجوان یک چوپاکابرای کوچک، موجودی افسانه ای، در آلونک پدربزرگش پیدا می کند. الکس و دوستانش برای نجات جان چوپاکابرا، باید دست به ماجراجویی ای بی نظیر بزنند.
یک طوفان وحشتناک به وقوع میپیوندد که به موجب آن دو برادر خلافکار در یک کلبه در مزرعه ای پناه میگیرند. خانواده ای در آن کلبه زندگی میکنند که دوبرادر آنها را به اسارت میگیرند. پس از این عمل متوجه اسراری تاریک در آنجا خواهند شد…
یک خواهر و برادر که عاشق یکدیگر هستند اما به یکدیگر اعتماد ندارند، با یک گروه کوچک به سفر قایقرانی رفتینگ در رودخانههای خروشان میروند. یکی از دوستان آنها از دوران کودکی...
آوریل 1940. چشم جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. از طریق دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد.
کودکان شهر کوچکی در نبراسکا پس از بی مسئولیتی بزرگسالان شهر و نابودی محصولات کشاورزی و آینده بچه ها، بزرگترهای خود را قتل عام می کنند.
فیلم داستان برادر سربازی است که چشمش در اثر پرتاب نارنجک در استادیوم، آسیب دیده و برادرش برای تأمین هزینه عمل او تعدادی چک بی محل خریده و تلاش میکند چکها را نقد کند. درطول ماجرا، برادر با افرادی نگون بخت تر از خود روبه رو میشود و در درگیری با این افراد آسیبهای جدی میبیند و حتی به او تجاوز میشود و در آخر، برای تأمین هزینه عمل، قتلی را بر گردن میگیرد که کار او نیست.
کاتالیا هنگامی که سن کمی داشت پدر و مادرش در یک حمله ی خشونت بار به خانه اشان در کلمبیا کشته می شوند و او نزد عمویش بزرگ می شود. عموی کاتالیا به او یاد می دهد که چگونه یک آدمکش سنگدل و بی ترحم باشد.حالا دخترک کوچک تبدیل به زنی مزدور و آدمکش می شود که در ازای دریافت پول افراد را می کشد. در آخرین ماموریتش او به سرنخی می رسد که میتواند او را به کسی که دستور قتل پدر و مادرش را داده برساند و به این وسیله انتقامی که سال ها منتظر گرفتنش بود را بگیرد...
صاحبان یک مغازه کوچک در حال مبارزه علیه یک شرکت بزرگ به نام کینگ، برای نجات دادن مغازه شان هستند.