
در سال 1976، همزمان با فرو رفتن آرژانتین در خشونت و هرجومرج، یک معلم انگلیسی خسته از دنیا، به لطف دوستی غیرمنتظره با یک پنگوئن، دوباره حس همدلی و محبت به دیگران را در خود بازمییابد.
وقتی یک نویسندهی منزوی، یک سگ گریت دین متعلق به یک دوست مرحوم را به فرزندی قبول میکند و با او پیوند برقرار میکند، کمکم با گذشته و زندگی درونی خلاقانهی خودش کنار میآید.
وقتی خواهران دوقلوی رایان بهطور ناگهانی به درون یک کتاب کمیک اسرارآمیز کشیده میشوند، او چارهای ندارد جز اینکه بهعنوان یک برادر بزرگ واقعی، شجاعانه به دنبال آنها بپرد. ماجراجوییها، نبردها و دردسرهای خندهدار یکی پس از دیگری اتفاق میافتد، در حالیکه رایان و دوستانش در دنیای تایتانها سفر میکنند و تلاش میکنند همه را سالم به خانه برگردانند—قبل از اینکه والدینش متوجه ماجرا شوند.
دوستان سابق، زاویر و یووا، در دانشگاه دوباره همدیگر را ملاقات میکنند، اما این بار به عنوان رقیب زمانی که گروههای آنها در جریان جشنواره فرهنگی سالانهشان با هم درگیر میشوند.
والت (عاشق رابطههای سهنفره و متنفر از پوشیدن پیراهن) با یک بازیکن سابق حرفهای فوتبال آمریکایی، دوستی غیرمنتظرهای برقرار میکند؛ چرا که متوجه میشوند والت شاید واقعاً بهترین بازیکن تاریخ بولینگ باشد. تنها چیزهایی که سر راه آنها قرار دارد، نژادپرستی، اعتیاد به الکل و لیندا «خردکننده» کرسون است.
در تریواندروم، چهار دوست جداییناپذیر از پسزمینهای خام و روستایی به نامهای آناندو، ساجی، مانو و ماناف نقشهی بزرگترین سرقت زندگیشان را میکشند؛ فرصتی برای تبدیل رویاها به واقعیت. اما هرچه بیشتر در این مسیر پیش میروند، سایههایی از گذشته ظاهر میشود و انگیزههای پنهان را آشکار میکند و وفاداریها را به شیوهای آزمایش میکند که هرگز انتظارش را نداشتند. زمانی که دوستی با آرزوها و جاهطلبیها برخورد میکند، آنها تا کجا پیش خواهند رفت تا انتقام بگیرند؟
فرانک کاستلو و ویتو جنووزه، دو تن از شناختهشدهترین رؤسای مافیای نیویورک، بر سر سلطه بر خیابانهای شهر با یکدیگر وارد رقابتی خطرناک شدهاند. این دو که روزگاری دوستانی نزدیک بودند، حالا در پی حسادتها و خیانتهای پیاپی، در مسیری قرار گرفتهاند که سرانجامی خونین خواهد داشت؛ مسیری که نهتنها سرنوشت مافیا، بلکه آینده آمریکا را برای همیشه دگرگون میکند.
روزی روزگاری، روباه و خرگوش متوجه میشوند که جغد ناپدید شده است. آنها به همراه دوستانشان جنگل را برای پیدا کردنش جستوجو میکنند، اما بهجای آن با دریاچهای بزرگ روبهرو میشوند که قبلاً آنجا وجود نداشت. آیا ظاهر شدن ناگهانی این دریاچه ارتباطی با ناپدید شدن جغد دارد؟
سوهی که زندگی خوشبختی را در کنار همسر دوستداشتنیاش و نوزادی که در راه داشت میگذراند، روزی از خواب بیدار میشود و میبیند که همسرش درست بالای تختشان خودکشی کرده است. پیش از آنکه بتواند مرگ او و شوکی که باعث از دست دادن فرزندش شده را هضم کند، متوجه میشود که شوهرش خانهای را در منطقهای دورافتاده برای او به ارث گذاشته است. چطور ممکن بود که سوهی از وجود چنین مکانی بیخبر باشد؟ این خانه مرموز همه چیزهایی را داشت که آنها در رؤیای خود از یک خانه آرزو میکردند، اما پس از فروکش کردن جذابیت اولیه، حسی وهمآلود در فضا باقی میماند. سوهی که احساس میکند نیرویی ناشناخته جانش را تهدید میکند، کمکم به این خانه مشکوک میشود و باور میکند که این مکان با مرگ همسرش ارتباطی دارد. هرچه شک او بیشتر میشود، اتفاقات عجیبتری رخ میدهد.
باب و دوستانش با همکاری یکدیگر و تلاش برای به پایان رساندن کارها در دنیای انیمیشن سهبعدی (CGI)، لحظات بسیار شادی را تجربه میکنند.