پسری یک روز را با یک دختر می گذراند و آن دختر بعد از آن روز به طور کامل ارتباطـش را با او قطع می کند، این پسر به خاطر علاقه ای که به این دختر پیدا کرده است، سر تا سر جهان را دنبال این دختر می رود اما نمی داند چه اتفاقات شومی انتظارش را می کشند.
یک جوان بیست و پنج ساله فرانسوی به کره جنوبی می رود تا والدین بیولوژیکی خود را پیدا کند. اما سفر او یک چرخش شگفت انگیز دارد…
در سال 1933 در زمان اشغال کره توسط ژاپن، 5 مظنون توسط نیروهای امنیتی ژاپن به رهبری تاکاهارا کایتو در یک عملیات به دام افتاده و در هتلی دور افتاده زندانی می شوند. آنها مظنون به جاسوسان “فانتوم” یک سازمان ضد ژاپنی هستند و باید ثابت کنند که فانتوم نیستند…
خدمتکار وفادار کنت دراکولا به نام رنفیلد که مجبور است طعمههای اربابش را تهیه کند و تمام دستورات او را انجام دهد، اکنون پس از قرنها بندگی آماده است تا زندگی خارج از سایه کنت دراکولا را تجربه کند. ولی او ابتدا باید بفهمد چگونه به وابستگی خود پایان دهد و…
بتمن به کمک سرگرد جیم گوردون و دادستان جدید هاروی دنت، شهر را از وجود آخرین خانوادههای تبهکاری پاک می کند. همکاری این سه نفر ظاهرا موثر واقع میشود، اما طولی نمی کشد که خود را در مقابل هرج و مرج های یک تبهکار نو پا بنام جوکر، عاجز می بینند.
مت کانینگهام، در پی درگذشت همسرش، به تنهایی مسئولیت مراقبت از فرزندان کم سن و سالش را برعهده دارد. پس از آنکه یک زمین کشاورزی به مت ارث می رسد، او به سختی تلاش می کند که خود را با شرایط زندگی در مزرعه وفق دهد و...
دکتر ادموند درتلاش است که انقلابی در اسحله های جنگی ایجاد کند و ...
یک مامور اف.بی.آی در زمان سفر کرده و به گذشته باز می گردد تا جلوی به قتل رسیدن یک زن را بگیرد، و از طرفی در طول این ماموریت نیز عاشق همین زن می شود.
اریکا، گوینده موفق رادیو که در نیویورک زندگی می کند و در برنامه های خود این شهر را جایی فوق العاده تصویر می نماید، یک روز تبدیل به قربانی خشونت بی دلیل همین شهر می شود. چیزی که تا آن زمان از دید وی مخفی مانده بود. شبی با نامزدش دیوید هنگام پیاده روی مورد حمله اوباش خیابانی قرار می گیرند. زمانی که اریکا در بیمارستان-پس از اغمای طولانی- چشم می گشاید، عزیزترین چیز زندگی اش-یعنی نامزدش دیوید- را از دست داده است.
درباره کیم چونچو نوه پادشاه جینجی بیست و پنجمین پادشاه شیلا است. کیم چونچو به کمک یکی از فرماندهان خود کیم یوشین موفق می شود عصر طلایی فرمانروایی شیلا را رقم بزند. کیم چونچو که نوه فرمانروا جینجی بوده پس از خلع پدر بزرگش از این مقام، به نوعی از قدرت فاصله گرفته است. در کودکی با کیم یوشین، پسر یکی از فرماندهان بزرگ شیلا آشنا می شود که همین مسئله زمینه ساز دوستی این دو می شود.