پس از آنکه خیانتکاران شرور با هم متحد می شوند تا شهر را ویران کنند بتمن و اسکوبی دو و دوستانش تیمی را تشکیل می دهند تا با آنها مبارزه کنند…
یک معلم موسیقی مسن، مرغی را خریداری می کند تا برایش تخم بگذارد اما این مرغ توانایی این کار را ندارد ولی در عوض میتواند صحبت کند و این باعث میشود که...
پرطلا که هیچوقت محل زندگیش را ترک نکرده، درمی یابد قرار است همراه گروهش به آفریقا مهاجرت کنند و ماجراهایی پیش می آید که…
در حالیکه کشور ژاپن در دورهای پرباران قرار دارد، هُداکا مُریشیما، پسر نوجوان دبیرستانی است که به توکیو فرار میکند و در آنجا با هینا آمانو، دختر یتیمی که میتواند آبوهوا را کنترل کند آشنا میشود و…
مردی جوان به نام مانولو بین دوراهی انجام انتظارات خانواده اش از او و گوش دادن به قلبش مانده است. اما او قبل از اینکه انتخاب کند که به کدام مسیر برود وارد سفری ماجراجویانه به گستردگی سه جهان فانتزی می شود. او باید با بزرگترین ترسش رو به رو شود تا...
اوپسی, چیر, فانشاین, شیر و گرامپی دارن دنیای ووهوو رو می سازند, یک پارک تفریحی برای خرس های مهربون. هرکسی یک کاری رو باید برای ساخت پارک انجام بدهد و اوپسی رنگ آمیزی مسیرهای سواری فاندربالت رو به عهده دارد…
دهکدهای آرام در قلب کوهستان مورد حملهی يک گراز شيطانی قرار ميگيرد. "آشيتاکا"، شاهزادهی قبيله برای محافظت از دهکده با آن جانور درگير میشود. در جريان اين درگيری، گراز بازوی او را گاز میگيرد، جای زخم، سياه و طلسم میشود. بنابه آيينهای دهکده، "آشيتاکا" از دهکده تبعيد و سرگردان ميشود و به دنبال راهی برای رهايی از طلسم میرود.
شاهزاده خانمی به نام پرل همراه با دوست خود گادابوت و اژدهایی به نام زاگ به نقاط مختلف سفر کرده و بیمارانی مانند پری دریایی، اسب شاخدار، شیر و غیره را معالجه میکند. اما زمانی که آنها به دلیل بد شدن شرایط آب و هوا مجبور میشوند در قصر فرود بیایند، پرل توسط عمویش در قصر زندانی شده و…
زندگی در سولبی (روستایی در انگلستان) به خوبی و صلح آمیز در حال گذر است تا اینکه یک روز “میتچو” و “سباستین” پیامی داخل یک بطری در بندر پیدا میکنند. بطری از طرف شهردار گمشده سولبی از یک جزیره مرموز که شهردار کشف کرده بود، رسیده است و حالا آنها باید یک سفر خطرناک را با گلابی بزرگی برای نجات شهردار و آوردن او به سولبی و رمزگشایی این کشف عجیب آغاز کنند…
قبیله خون آشامی جوان و 13 ساله ای به نام “رودولف” توسط یک شکارچی خطرناک خونآشامها تهدید می شود. او با شخصی معمولی به نام “تونی” که با هم هم سن هستند، در قلعه ای قدیمی دیدار میکند و طولی نمیکشد که با هم دوست میشوند. تونی تصمیم میگیرد به رودولف کمک کند تا بتواند خود و خانواده اش را نجات دهد.