قسمت شانزدهم منتشر شد.
پزشکی شیاد، به بهانههای مختلف، سعی میکند با پرستاران بیمارستان رابطه برقرار کند. او با ایجاد رقابت بین پرستاران، تلاش میکند تا از آنها اخاذی کند.
قسمت چهاردهم منتشر شد.
پرویز و ملیحه زن و شوهری هستند که در موزهای در تهران کار میکنند. یک شب که این زوج مشغول انجام وظایف خود هستند، اتفاق غیرمنتظرهای میافتد که آنها را سر یک دوراهی قرار داده و میتواند زندگیشان را برای همیشه تغییر دهد.
قسمت یازدهم منتشر شد.
سریال پدر گواردیولا یکی از سریال های در حال ساخت 1401 است در حال حاضر اطلاعات زیادی درمورد آن منتشر نشده است. با توجه به بازیگران سریال، احتمال میرود این عنوان خیلی زود تبدیل به یکی از پرطرفدارترین سریال های نمایش خانگی 1401 شود. پیش از این آثاری نظیر برادرجان و زیرپای مادر را از سعید نعمتالله تماشا کردهایم.
قسمت پانزدهم منتشر شد.
نیسان آبی قصه جمشید است و رضا، قصه دو دوست قدیمی که روزی روزگاری عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید شیفته جمشید هاشمپور است و نیسان آبیاش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری و در رویاهایش شاعری نامدار! جمشید با نیسانش کار میکند و ریال روی ریال میگذارد تا چرخ زندگیاش بچرخد، رضا هم در جستجوی فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگیاش و شغلی بهتر! البته قصهها دست از سر زندگی جمشید و رضا برنمیدارند و مدام آنها را درگیر اتفاقاتی ریز و درشت میکنند، اتفاقاتی که گهگاه لحظات شیرینی میسازند و گاهی هم غمگین! نیسان آبی قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی، قصه خیانت است و وفاداری و از همه مهمتر نیسان آبی قصه خانواده است.
در مورد پسری حبابی شکل به نام جیمز است که همراه با بهترین دوستان خود مکس و اکو، وارد ماجراجوییهایی جذاب، بامزه و خندهدار میشود و…
یک نرفگلهدار، مصنوعی را کشف میکند که دنیای جنگ ستارگان را دگرگون کرده و جای قهرمانان و تبهکاران را عوض میکند. او وارد ماجراجوییای میشود تا نظم را بازگرداند و به عنوان ناجی، کهکشان شکسته را دوباره سر و سامان دهد.
تراپیست غمگینی به نام «جیمی» تصمیم می گیرد که از تمام آموزش هایی که دیده است چشم پوشی کند و به بیمارانـش بگوید که واقعاً چه فکری درمورد آن ها می کند. این تصمیم او در نهایت باعث می شود که زندگی بیمارانـش و همچنین خودش به کلی تغییر کند
دوقلوها، داک و لیلا، گروهی پنجنفره از اژدهاها را برای حفاظت از دراگونها و انسانها تشکیل داده و رهبری میکنند. آنها در کودکی توسط یک اژدهای مادر از غرق شدن یک کشتی نجات یافته و همراه با پسر او، وینگر، بزرگ شدهاند. اکنون داک و لیلا میخواهند با استفاده از توانایی ویژه خود در صحبت با اژدهاها به مردم شهر و دراگونها کمک کنند، اما…
این داستان شخصیتهای کلاسیک را به گونهای نوآورانه به تصویر میکشد که آنها قهرمانانی نیمههیولا و نیمهوسیله نقلیه کامیون هستند. این قهرمانان با همکاری یکدیگر از قدرتهای خاص خود استفاده میکنند تا شهر تماموسیله نقلیه موتروینیا را از مزاحمان مانند فانتوم فریز و ون نامرئی محافظت کنند.
پس از 10 سال اقامت در ایالات متحده، هو یانگ به کره بازمیگردد و به طور اتفاقی در یک کافه با اولین عشق خود، هونگ جو، روبهرو میشود. حالا هو یانگ، همانند روزهای 19 سالگی و زمانی که برای اولین بار هونگ جو را ملاقات کرد، دست و پای خود را گم میکند. با بازگشت احساسات قدیمی، باید دید آیا آنها میتوانند به عشقشان فرصتی دوباره بدهند یا نه.