در مجموع 743 فیلمی ژانر جنایی یافت شد.
در مجموع 743 فیلمی ژانر جنایی یافت شد.
آنتورپ، 2003. گروهی از سارقان به مرکز الماس نفوذناپذیر دستبرد میزنند. چه کسی پشت یکی از بزرگترین سرقتهای جهان بود - و چگونه آن را انجام دادند؟
این داستان دربارهی نجاتبخشی به نام اودلا مالانا سوامی است که از یک روستا در برابر نیروهای اهریمنی محافظت میکند.
نگهبان نخبه آریف خود را در یک رویارویی مرگبار مییابد، زمانی که به ناحق به ارتکاب جرمی متهم میشود و بهترین دوستش غاز به سرسختترین دشمن او تبدیل میگردد.
زنی دلزده از زندگی در سئول به جزیرهای دورافتاده میرود تا با دوست دوران کودکیاش دوباره ارتباط برقرار کند، اما درمییابد که او در چرخهای طاقتفرسا از آزار جسمی، روانی و جنسی گرفتار شده است. با بالا گرفتن تنشها، ماجرا به روایتی هولناک از بقا و انتقام بدل میشود.
یک نسخه خطی دستنویس از شعر «کمدی الهی» اثر دانته آلیگیری، از دست یک کشیش به یک رئیس مافیا در نیویورک میرسد؛ جایی که نیک تاشس پس از آنکه از او خواسته میشود اصالت نسخه را تأیید کند، آن را برمیدارد.
در شهری که خانوادهاش دیگر توان زندگی در آن را ندارند و با خطر بیرونانداخته شدن از خانه روبهرو است، زنی دست به جستوجویی ناامیدانه و هرچه خطرناکتر میزند تا در طول یک شب 25 هزار دلار فراهم کند.
ادوین به خواهرش در بستر مرگ قول داده بود که پسرش را، که سالها پیش از او جدا شده بود، پیدا کند. جستوجوی ادوین او را به مدرسهی «دوری» در جاکارتا کشاند؛ مدرسهای ویژهی نوجوانان بزهکار، جایی که او بهعنوان معلم جانشین مشغول شد. در آنجا ناچار است با خشنترین دانشآموزان روبهرو شود تا برادرزادهاش را بیابد. اما درست زمانی که او را پیدا میکند، شورشی گسترده در سراسر شهر آغاز میشود و ادوین در مدرسهای گرفتار میشود که پر از نوجوانان بیرحمی است که تشنهی خون او هستند.
گروه «آدمهای بد» که حالا اصلاح شدهاند، خیلی خیلی سخت تلاش میکنند تا خوب باشند، اما در عوض خود را درگیر یک سرقت پرمخاطره و جهانی میبینند که توسط تیم جدیدی از جنایتکاران که هرگز انتظارش را نداشتند، طراحی شده است: «دختران بد».
در سال 2008، گروهی از مردان از دانمارک و سراسر اروپا بزرگترین سرقت تاریخ دانمارک را انجام میدهند. کاسپر، یک بوکسور که فرصتهای زیادی در زندگی برایش باقی نمانده، از سوی طراحان خارجی این سرقت پیشنهادی دریافت میکند تا نقشه آن را طراحی کند.
وقتی خوان، یک قاچاقچی جوان بنزین، مجبور میشود برای سازمانی مرموز در بیابان مرزی میان کلمبیا و ونزوئلا کار کند، نامزدش دیانا سفری را آغاز میکند تا رازهایی را که در این سرزمین بیصاحب پنهان شدهاند، کشف کند.