
قسمت ششم منتشر شد.
با الهام از حوادث واقعی روایت شده و در مورد یک پرواز خطوط هوایی هند است که در تاریخ 24 دسامبر سال 1999 میلادی در مسیر خود به دهلی توسط طالبان ربوده شد. در این میان جان صدها نفر در معرض خطر قرار گرفت و مسیر هواپیما به سمت شهر قندهار تحت کنترل طالبان، منحرف شد، اما…
قسمت هشتم منتشر شد.
کارل آلبرگ به یک شهر ساحلی آرام نقل مکان میکند تا ذهن خستهاش را که بر اثر سالها کار پلیسی در شهرهای بزرگ آسیب دیده است، آرام کند. اما به زودی متوجه میشود که برای حل قتلهایی که پیوسته در ساحل او رخ میدهند، باید از تمام مهارتهای خود استفاده کند.
قسمت ششم منتشر شد.
پدری ناامید با شیاطین خود در خیابان های پر جنب و جوش، خطرناک و مست کننده دهه 80 نیویورک در مسابقه ای برای بازگرداندن پسر گمشده اش به خانه می جنگد.
قسمت ششم منتشر شد.
سال ها پس از آنکه بدلکاری به نام بانی یک خانم بازیگر نه چندان موفق به نام هانی را استخدام می کند، گذشته خطرناک آن ها گریبانشان را می گیرد و آن دو را مجبور می کند برای محافظت از دخترشان دوباره با یکدیگر همراه شوند
قسمت ششم منتشر شد.
یاکوزا کازامو مبارزی اخلاقمدار است که تا به حال حتی یک مبارزه را نباخته است. او برای محافظت از دوستان دوران کودکیاش که با او در یتیمخانه بزرگ شدهاند، وارد دنیای خطرناک تبهکاران میشود. که در سالهای 1995 و 2005 روایت میشود، زندگی یک جنگجوی یاکوزا، پیوندهای دوران کودکیاش و پیامدهای حس عدالت و وظیفهاش را به تصویر میکشد.
قسمت نهم منتشر شد.
آگاتا جادوگر شرور، به کمک تین از افسون واندا آزاد می شود و تصمیم می گیرد با کمک گروهی از زنان جادوگر، به جاده جادوگرها، تنها جایی که می تواند قدرت از دست رفته جادوگران را بازگرداند، برود...
هیمورا کنشین یک بی خانمان است که سعی دارد گذشته پنهانی خود را مخفی نگه دارد. او تصمیم می گیرد راهی سفری به ژاپن شود و در آنجا، با یک استاد هنرهای رزمی آشنا می شود و...
قسمت ششم منتشر شد.
شهر هرت سریال کمدی ایام نوروز 1403 سریالی که شاید کیفیتش در حد و اندازههای هالیوود نباشد، اما قلبهایمان را با خاطرات و لحظات ناب، گرم میکند، تجربه کنید.
قسمت پانزدهم از فصل دوم منتشر شد.
«نیسان آبی» قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی. جمشید و رضا دو دوست قدیمی هستند که عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آن ها ازدواج کردند. پس از گذشت سه سال، ممدچاخان بالاخره عروسی می کند. جمشید، رضا خرسند، رضاسوسن، زری، پری، علم تاج و سرهنگ، خلاصه کل شکرآباد جمع می شوند تا شامِ عروسی ممد را بخورند ولی نه تنها شام به کسی نمی رسد بلکه اتفاقی می افتد که گرسنگی از یاد همه می رود!
قسمت بیستم منتشر شد.
آمرلی داستان عاشقانه یک خبرنگار عراقی برای یافتن راز زندگیاش در یک موقعیت جنگی است…