
کولایاس: بهای نفرین داستان جوانانی را روایت میکند که با وحشیگری قبیله جنهای کولایاس روبرو میشوند.
میریام مورد حملهی دوئنده قرار میگیرد؛ موجودی فراطبیعی که در ظاهر بیخطر به نظر میرسد، اما قدرتش را در خدمت امیال انسانی میگذارد و برای حفظ قلمرو خود، از هیچ کار وحشتناکی فروگذار نمیکند.
چهار دوست با یکدیگر پیمان میبندند که دست به خودکشی جمعی بزنند، اما وقتی روی لبهی پرتگاه میایستند، تنها یکی از آنها واقعاً میپرد. روح او شروع به تسخیر دوستان باقیمانده میکند، تا زمانی که پیمانشان کامل اجرا شود.
شبکه اینترنت به هر خانهای گسترش یافته است. دابه، تحت فرمان سیستمهای الکترومغناطیسی در سراسر جهان، با شیاطین و داراییهای سایهای در دست گرفته شد.
ساواش فردی قابل اعتماد است که توسط مردم محلهاش دوست داشته شده و مورد احترام قرار میگیرد. اما برادرش، عمر، به دلیل بیماریای که از یک حشره در دوران کودکی گرفته، سالهاست که
در شب هالووین، گروهی از دوستان با یک خانهی تسخیرشدهی وحشتناک روبهرو میشوند که وعده میدهد از ترسهای عمیق و تاریک آنها تغذیه کند. اما این شب به کابوسی مرگبار تبدیل میشود، هنگامی که آنها با وحشت درمییابند که برخی کابوسها واقعیاند.
وندی دارلینگ برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پنِ شرور، که قصد دارد او را به ناکجاآباد بفرستد، دست به کار میشود. در این مسیر با تینکربلِ دیوانهای روبهرو میشود که به چیزی که فکر میکند گرد جادویی پریان است، معتاد شده است.
یک قایقسواری آخر شب در نیویورک به نبردی ناامیدانه برای بقا تبدیل میشود، زمانی که یک موش بازیگوش به هیولایی واقعی بدل میگردد.
اوزنور، زن جوان و زیبایی است که از کودکی عاشق پنهانی پسرعمویش، قدرِت بوده است. اما قدرِت با زنی به نام نیسا ازدواج کرده و زندگی بسیار خوشی دارد. از روی حسادت، اوزنور به جادوی سیاه و هولناکی متوسل میشود تا زندگی قدرِت را دگرگون کرده و او را به خود وابسته کند. اما او آمادهی شرّی که این طلسم به همراه دارد، نیست.ق
دو خدمه در یک فضاپیمای متروکه از خواب بیدار میشوند، بیآنکه بدانند چه کسانی هستند، چقدر خواب بودهاند یا مأموریتشان چه بوده است. اما خیلی زود درمییابند که تنها نیستند — و واقعیت موقعیتی که در آن قرار دارند، بسیار وحشتناکتر از چیزیست که تصورش را میکردند.