در مجموع 600 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
در مجموع 600 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
پس از غرق شدن آلیس پالمر 16 ساله در یک سد محلی، خانوادهاش با مجموعهای از اتفاقات عجیب و غیرقابل توضیح در خانه و اطراف آن مواجه میشوند. خانواده پالمر که از این موضوع آشفته شدهاند، از یک روانشناس و متخصص فراروانشناسی کمک میگیرند، که متوجه میشود آلیس زندگی دوگانه و مخفیانهای داشته است. در دریاچه مانگو، گذشته پنهان آلیس آشکار میشود.
گروهی از جوانان، مرد و زن، که بهعنوان کارگران فصلی در یک کارخانه شکر کار میکنند، با ترس و وحشت ناشی از قلمروی شیاطین، جایی که کارخانه در آن واقع شده است، روبهرو میشوند. آنها باید پیش از آنکه این وحشت جانشان را بگیرد، علت خشم شیاطین را پیدا کنند.
یک مادر تنها که با مرگ خشونتآمیز همسرش دستوپنجه نرم میکند، با ترس پسرش از هیولایی که در خانه کمین کرده مبارزه میکند، اما بهزودی متوجه حضور شومی در اطراف خود میشود.
کریس و دوستدخترش، رز، آخر هفته به مناطق شمالی شهر میروند تا خانوادهی او را ملاقات کنند. در ابتدا، کریس رفتار بیش از حد خوشخدمتی خانواده را تلاشهای عصبی آنها برای کنار آمدن با رابطهی بیننژادی دخترشان میبیند، اما با گذشت آخر هفته، مجموعهای از کشفیات روزبهروز نگرانکنندهتر او را به حقیقتی میرساند که هرگز نمیتوانست تصورش را بکند.
وقتی یک زوج جوان برای یک تعطیلات عاشقانه به دریاچهای دورافتاده و جنگلی میروند، آرامش آخر هفتهشان توسط گروهی پرخاشگر از نوجوانان محلی برهم میخورد. سر و صدا و شیطنت بهسرعت به خشم تبدیل میشود، زیرا نوجوانان به روشهایی غیرقابل تصور زوج را وحشتزده میکنند و یک سفر آخر هفته به نبردی خونین برای بقا بدل میشود.
وقتی یک شبکه جنایتکار شیطانپرست سئول را به آشوب میکشد، پلیس به «شب مقدس» گروهی سهنفره از شکارچیان ماورایی شیاطین ــ روی میآورد تا نظم را بازگردانده و با شرِ رو به گسترش مقابله کنند.
وقتی «اسکار»، پسربچهای حساس و دوازدهساله که قربانی زورگویی دیگران است، با همسایهی جدیدش «الی» آشنا میشود — دختری مرموز و کمحرف — میان آن دو دوستیای شکل میگیرد. در آغاز نسبت به یکدیگر محتاطاند، اما بهتدریج پیوندی عمیق میانشان برقرار میشود؛ با این حال، خیلی زود روشن میشود که «الی» یک دختر معمولی نیست.
یک مبلغ مذهبی که در حال گرواندن یک جامعه بومی در نزدیکی آتشفشانی دورافتاده در اکوادور است، هنگامی که پسرش تسخیر نیروهای تاریکی میشود که از دین او نیز کهنترند، ناچار میشود با ایمان خود روبهرو شود.
وقتی زنی باردار خانهای را از عمهای که سالها با او قهر بوده به ارث میبرد، همراه با دوستدخترش شهر را ترک میکند تا فصل تازهای از زندگی را آغاز کند. اما زمانی که بدهی کارمایی جان فرزندِ به دنیا نیامدهشان را تهدید میکند، خیلی زود درمییابند که بخشی از تاریخ نفرینشدهی آن شهر هستند.
اسپانیا، سال 1939. در واپسین روزهای جنگ داخلی اسپانیا، «کارلوس» نوجوان وارد یتیمخانهی «سانتا لوسیا» میشود؛ جایی که در آن دوستان و دشمنانی پیدا خواهد کرد، و در پی ردپای خاموش حضوری مرموز برمیآید که تشنهی انتقام است.