
واتر اَنگ، مردی بازنده و بیمسئولیت که به قمار علاقه دارد، ناگهان با درخواستی عجیب روبهرو میشود: مراقبت از پسرِ جیگ، نامزد سابقش، به نام یئونگ. جیگ به او میگوید که یئونگ پسر خودش است و در ازای یک ماه پدر بودن، مبلغ صد هزار دلار به او وعده میدهد. واتر اَنگ این پیشنهاد را میپذیرد. اما بهزودی
برای بهدست آوردن دوبارهی شهرت، بدشانسترین مأمور، خرس بککوم، مخفیانه وارد مأموریت مریخ شد. اما بهطور غیرمنتظرهای وارد دنیایی اسرارآمیز در مریخ شد و با هیولای مریخیای که قصد داشت دستگیرش کند، دوست شد. اکنون، میان افتخار یک مأمور و دوستی، با آزمونی بیسابقه روبهرو خواهد شد.
نائومی، زن جوانی است که خودرواش از جاده منحرف شده و درون یک گودال میافتد و او را در منطقهای دورافتاده گرفتار میکند؛ جایی که حتی موبایلش آنتن نمیدهد. در همین هنگام، یک راننده یدککش بهطرزی مرموز ظاهر میشود، اما بهجای کمک، نائومی را به قربانی بعدی خود تبدیل میکند.
زنی به نام چارلی توانایی خارقالعادهای برای تشخیص حرفهای راست و دروغ دیگران دارد. حال او با ماشین خود به دل جاده میزند و با هر توقف با گروه جدیدی از شخصیتها و همچنین جنایات عجیب روبرو میشود که نمیتواند راهحلی برای آنها پیدا کند و…
هیونسو و سو-جین تازه ازدواج کردهاند. بهطور ناگهانی، هیونسو شروع به صحبت در خواب میکند: «یه نفر اینجاست.» از آن شب به بعد، هر بار که به خواب میرود، به فرد دیگری تبدیل میشود و هیچ خاطرهای از شب قبل ندارد. این وضعیت، سو-جین را دچار اضطراب شدیدی میکند؛ او مدام نگران است مبادا هیونسو در خواب به خانوادهاش آسیب بزند و به همین دلیل دیگر نمیتواند حتی لحظهای آرام
دو افسر جوان پلیس، در حالی که در آنتورپ تحت اشغال نازیها در طول جنگ جهانی دوم به فعالیت میپردازند، میان همکاری با دشمن و مقاومت در برابر آن دچار تردید و کشمکش میشوند.
در سال 1887، پس از گذراندن دو سال در زندان منطقهای یوما، هانتر برداک، مردی فاضل با گذشته پیچیده، به ناحق متهم شد، به شهر فار هاون آریزونا برمیگردد تا با دو فرزند خردسال خود از نو شروع کند. اما هنگامی که پدرشوهرش توسط یک گروه ناشناس مورد حمله قرار میگیرد، برادوک باید با نیروهای فاسدی که شهر را خفه میکنند مقابله کند تا از چیزی که بیشتر دوست دارد محافظت کند.
لولا و همسرش زوجی جوان هستند که به دلیل سقط شدن فرزندشان تصمیم می گیرند سرپرستی خواهر و برادری کوچک به نام های تین و تینا را بر عهده بگیرند، اما با ورود این دوقلو به زندگی آنها همه چیز تغییر می کند و...
روایتگر یک زوج به نام های “سهراب” و “گندم” است که به همراه “سپیده” کودک خردسالشان زندگی سعادتمندی دارند، اما افزایش قیمت ارز، شرکتی که سهراب در آن شاغل است را به آستانه ورشکستگی میرساند و…
دوررامون، نوبیتا و دوستانش به دنبال Utopia میروند، سرزمینی عالی در آسمان که همه با شادی زندگی میکنند، با استفاده از یک سفینه هوایی که عملکرد زمان تاب دارد.