
پنج سال از زمانی که «جوی» برای دنبال کردن رؤیاهایش با «ایتن» و هنگکنگ خداحافظی کرد و راهی کانادا شد گذشته است. پس از تلاشی سخت برای حفظ عشقشان در برابر گذر زمان، فاصلهی جغرافیایی و تعطیلی جهانیای که آنها را از هم دور نگه داشت، جوی و ایتن دوباره در کانادا به هم میرسند — اما درمییابند که هر کدام بهتنهایی بسیار تغییر کردهاند.
داستان در دهه 1970 روایت میشود. «ابهینایا واسودو»، پستچی یتیم و خوشمشربی است که مردم روستای «کریشناگیری» را خانوادهی بزرگ خود میداند. اما زمانی که چند زن در روستا ناپدید میشوند و یکی از عزیزان واسودو نیز نزدیک است ربوده شود، او مصمم میشود تا حقیقت ماجرا را کشف کند.
صاحب ثروتمند یک هتل، کارگردانی را استخدام میکند تا یک دهکده قرن هجدهمی بسازد. او پسر لوس و نازپروردهاش را بیهوش کرده و میرباید، سپس او را در این دهکده رها میکند تا فکر کند به گذشته سفر کرده است. هدف او از این نقشه، آموزش فروتنی به پسرش از طریق زندگی بهعنوان یک روستایی ساده، آن هم تحت نظارت کامل، است.
شرکت ساعتسازی لویی بو، بوتیک معتبر ساعت در هنگکنگ، رازی هیجانانگیز را در دل خود پنهان کرده است — این مکان در واقع مرکز اصلی خرید و فروش ساعتهای سرقتی است. تحت فرماندهی سرد و بیاحساس «عمو»، تیمی بیباک گرد هم آمدهاند: یک دزد جسور، متخصص مواد منفجره، نابغهی باز کردن قفل، و یک کارشناس ساعتهای لوکس. هدف آنها؟ توکیو؛ جایی که قصد دارند سه ساعت فوقلوکس را به سرقت ببرند.
زندگی کارل مثل ساعت دقیق و منظم پیش میرود: هر روز از خانهای به خانه دیگر میرود و برای چند مشتری وفادارش کتاب میبرد. او سلیقهی هرکدام را میداند و با دقت داستانی را انتخاب میکند که دقیقاً مناسب آنها باشد. اما این زندگی منظم و پیشبینیپذیر، با ورود دختربچهای شاد و 9 ساله به نام شاشا
داستان در دهه 1920 در تیانجین، شمال چین میگذرد و بر رقابت میان پسر یک استاد هنرهای رزمی و برجستهترین شاگرد او تمرکز دارد. پس از مرگ استاد پیر، این دو برای به دست آوردن کنترل آکادمی مشهور هنرهای رزمی او روبهروی هم قرار میگیرند. اما به جای رعایت قانون حل اختلافات پشت درهای بسته، جنگ خود را به خیابانها میبرند.
زیگی، زنی موهاک از قبیلهی کاناواکه در حدود سیسالگی است که در تورنتو در حال پیشرفت در حرفهاش به عنوان یک اینفلوئنسر در شبکههای اجتماعی است. کمی پس از امضای قرارداد اسپانسری با
در جامعهای که از پیامدهای جنگی تمامعیار بین قهرمانان و شرورها ویران شده، ناگهان یک دژ عظیم و اسرارآمیز ظاهر میشود و شهرها و مردم را یکی پس از دیگری در بر میگیرد. سپس، مردی که یادآور «نماد صلح»، آل مایت، است در برابر ایزوکو و دوستانش ظاهر میشود...
وقتی اِولین اِلستر ثروت پسرعموی دورافتادهاش را به ارث میبرد، تصور میکند که بالاخره بخت با خانوادهاش یار شده است. اما آنها نمیدانند که همراه با این ثروت، یک نفرین خانوادگی هم به آنها رسیده — و حالا باید هر کاری بکنند تا قربانی بعدی این نفرین نشوند.
وقتی کشور همسایه، ورائگوآ، به طور ناگهانی به کوراسائو و آروبا حمله میکند، دولت هلند کاملاً غافلگیر میشود. این درگیری به سرعت شدت مییابد. سه نیروی جوان نیروی دریایی باید تصمیم بگیرند که چه کار درستی باید انجام دهند.