
دشمنان خانوادگی، گریسی و پدرو، باید اختلافات خود را کنار بگذارند و به یک ماموریت هیجانانگیز پر از ماجراهای خطرناک بپردازند تا دوباره با صاحبهای خود متحد شوند.
پسری جوان و خانوادهاش برای یک سفر دریایی هیجانانگیز راهی میشوند تا اینکه طوفانی شدید میوزد و مایکل و سگش را به دریا میاندازد. پس از شسته شدن به یک جزیره دورافتاده، ترسیده و نگران، آنها برای بقا و سازگاری با زندگی تنها تلاش میکنند. یک روز، مایکل متوجه میشود که تنها نیست، وقتی با مردی ژاپنی مرموز روبهرو میشود که از زمان جنگ جهانی دوم بهطور مخفیانه در آنجا زندگی میکند و از ورود مایکل عصبانی است. اما با تهدید مهاجمان خطرناک به بهشت جزیرهشان، مایکل و مرد پیر، کِنسُکه، به هم ملحق میشوند تا از دنیای مخفیشان دفاع کنند.
نبرد یک برادر و خواهر بر سر یک پیانوی ارثی ارزشمند، حقیقتهای ترسناکی را آشکار میکند در مورد اینکه چگونه گذشته درک میشود — و چه کسی میراث خانوادگی را تعریف میکند.
بای آن، کارشناس امنیتی سابق، وارث جوان هی تینگ را ربوده و قصد دارد از او برای انتقام گرفتن از پدرش استفاده کند. با این حال، او به طور تصادفی او را از یک کشتار کارتل مواد مخدر نجات میدهد. با وجود سن کم، هی تینگ با ذکاوت، که اکنون تنها و بیاطلاع از سرنوشت پدرش است، پیشنهادی برای اتحاد با بای آن میدهد تا به جستجوی پدر گمشدهاش بپردازند. آنها با هم سفری غیرمنتظره را آغاز میکنند که انگیزهها و اعتماد آنها را به چالش میکشد.
یک پلیس سوگوار که فرزندش را در اثر قتل از دست میدهد و به شهری دیگر نقل مکان میکند، جایی که وظیفه یافتن یک کودک گمشده به او محول میشود. این داستان به بررسی موضوعاتی همچون تروما، اندوه، تجربه مهاجرت و نیاز ما به یافتن آرامش میپردازد.
یک راننده تاکسی مسافران خود را که یک زوج جوان هستند می رباید و به جاده دوردست و مخوفی می برد. طولی نمی کشد که این زوج متوجه انگیزه واقعی ترسناک راننده می شوند.
هنگامی که نیرویی مرموز تابستان بچهها را به هم میریزد، نوآ و دوستانش با همکاری یک کارآگاه بازنشسته برای نجات شهرشان وارد ماجرایی پرهیجان و خطرناک میشوند، اما…
این فیلم به زندگی و چالشهای شخصی گوردان، یک سر پاسبان باسابقه، میپردازد و پیچیدگیهای دو دنیای او را به تصویر میکشد
وقتی چندین کودک به دست یک قاتل زنجیرهای در بخش 36 ناپدید میشوند، یک پلیس فاسد مجبور میشود به هر قیمتی پرونده هولناک را دنبال کند.
کول، نوجوانی که در سوگ از دست دادن پدرش است، با بیا، یک روح، پیوندی غیرمنتظره برقرار میکند. در حالی که میان زندگی و مرگ حرکت میکنند، باید یک طلسم باستانی را بشکنند.