قسمت پانزدهم منتشر شد.
جونگ کو وون، یک شیطان، میباشد. او توانایی انجام معاملاتی خطرناک اما شیرین با انسانها را دارد. او به انسانها با تمام حقارت نگاه میکند و بیش از 200 سال است که در دنیای انسانها به عنوان یک شکارچی به دنبال شیرینیها و معاملاتشان میگردد. اما وقتی با دو دو هی، دختری انسانی، ملاقات میکند، ناگهان تمام قدرتش را از دست میدهد. حال او باید به صورت قراردادی با دو دو هی ازدواج کند تا از او که تمام قدرتش را به خود انتقال داده است، محافظت کند و از انقراض خود جلوگیری نماید.
جک اسکلینگتون، پادشاه دوکدار شهر هالووین، خسته از ترساندن انسانها در 31 اکتبر با همان ترفندهای قدیمی، بابانوئل را میدزدد و قصد دارد در صبح کریسمس سرهای کوچک شده و سایر هدایای شیطانی را به کودکان تحویل دهد. اما با نزدیک شدن به کریسمس، دوست دختر عروسک پارچه ای جک، سالی، سعی می کند نقشه های اشتباه او را خنثی کند.
تیم شرور سابق مگامایند، سندیکای نابودی، بازگشته است. قهرمان آبی ما که به تازگی تاجگذاری کرده است، باید ظاهر شیطانی خود را حفظ کند تا زمانی که بتواند دوستان خود (رکسان، اول چام و کیکو) را جمع کند تا از پرتاب مترو سیتی به ماه توسط هم تیمی های شرور سابق خود جلوگیری کند.
یک پلیس تازه کار شیفت کاری آخر را در پاسگاه پلیس تازه از کار خارج شده برمیدارد تا پرده از معمای رابطهی بین مرگ پدرش و یک فرقه شیطانی بردارد.
خانواده ای که در حال فرار از یک ایالت فاسد هستند به خانه ای امن با گذشته ای شیطانی پناه می برند - آخرین ایستگاه وحشتناک در راه آهن زیرزمینی در آینده نزدیک.
گروهی از نوجوانان چاقوی نفرین شدهای را پیدا میکنند که یک شیطان ترسناک را آزاد میکند. حال این موجود مرموز آنها را مجبور میکند تا نسخه وحشتناک و مرگبار بازیهای دوران کودکی خود را انجام دهند که در آن هیچ برندهای وجود ندارد و…
در سال 1956 میلادی، چهار سال پس از وقایع کلیسای سنت کارتا در فرانسه، یک کشیش کشته میشود و به نظر میرسد روحی شیطانی در حال گسترش است. حال خواهر آیرین بار دیگر باز میگردد و با نیروی شیطانی والاک، راهبه، روبرو میشود و…
در حالیکه بتمن به دنبال جوکر فراری است، جوکر به سراغ کمیسر گوردون می رود تا او را به مرز جنون برساند و به خانواده اش ثابت کند که یک خصلت شیطانی درون او نهفته است.
پرنسس اودت و پرنس دریک در حال رفتن به عروسی پرنسس می و چن هستند. اما در معرض نیروهای شیطانی قرار می گیرند و عروسی و عشق واقعی در شرایط سختی قرار می گیرد.
براساس داستانی واقعی، یک کارآگاه پلیس به نام باب هایتاور پس از اینکه یک فرقه شیطانی همسرش را کشته و دخترش را میرباید، او که از تحقیقات رسمی ناامید شده، از نیروی پلیس کنارهگیری کرده و به این فرقه شیطانی نفوذ میکند تا با کمک تنها زن فراری از این فرقه، رهبر آن را به دام اندازد اما…