
فرزاد یه تن لشه که نمی دونی با مشت بزنی تو دهنش یا بغلش کنی. زنش و دوست فابریکش کیوان، تنها کسایی هستن که میتونن تحملش کنن. یه شب بعد از مهمونی، میخوان دسته جمعی برگردن خونه، ولی کسی نمیدونه این دفعه فرزاد چه گندایی زده
اریکا، گوینده موفق رادیو که در نیویورک زندگی می کند و در برنامه های خود این شهر را جایی فوق العاده تصویر می نماید، یک روز تبدیل به قربانی خشونت بی دلیل همین شهر می شود. چیزی که تا آن زمان از دید وی مخفی مانده بود. شبی با نامزدش دیوید هنگام پیاده روی مورد حمله اوباش خیابانی قرار می گیرند. زمانی که اریکا در بیمارستان-پس از اغمای طولانی- چشم می گشاید، عزیزترین چیز زندگی اش-یعنی نامزدش دیوید- را از دست داده است.
جنسون ایمز به جرم قتل همسرش به زندان میرود. سرپرست بند زندانی که «جنسون» در آن به سر میبرد محبوب ترین بازی سال را طراحی کردهاست و...
یک وکیل مدافع جنایی وقتی پرونده یک هنرمند متهم به قتل را بر عهده می گیرد باید بین خانواده، وظیفه و خواسته های خطرناک خود یکی را انتخاب کند.
وقتی توطئههای رمانهای جاسوسی تخیلی نویسنده منزوی الی کانوی شروع به بازتاب اقدامات مخفیانه یک سازمان جاسوسی واقعی میکنند، شبهای آرام در خانه به گذشته تبدیل میشوند. با همراهی گربهاش آلفی و آیدن، یک جاسوس آلرژیک به گربه، الی در سراسر جهان مسابقه میدهد تا یک قدم جلوتر از قاتلان بماند، زیرا مرز بین دنیای خیالی کانوی و دنیای واقعی او شروع به محو شدن میکند.
زندگی باگاوانث کساری زمانی که نگهبان ویجایا لاکشمی با نام مستعار ویجی، دختر زندانبانش می شود، تغییری غیرمنتظره پیدا می کند. کساری، با احساس عدالتناپذیر خود، سفری را آغاز میکند تا ویجی را به یک زن جوان انعطافپذیر تبدیل کند که مشتاق پیوستن به ارتش هند است. در این روایت حضور راهول سانگوی، یک سرمایه دار قدرت طلب است که ارتباطش با باگاوانث و ویجی، اسرار پنهان را آشکار می کند.
در حالی که از دست دشمنان خطرناکش در فرار است، یک آدمکش از مخفیگاه خود بیرون میآید تا از دختری که در سالهای جوانیاش ترک کرده محافظت کند.
یک پلیس بی رحم “ویکرام” زمانی که متوجه میشود گروه خلافکاری در خیابان های چنای قانون و نظم را به هم ریخته اند، گروه ویژه ای تشکیل می دهد تا درس عبرتی به آن ها بدهد…
جان ویک اینبار از سرانی که به او خیانت کرده اند و خواهان مرگ قطعی وی می باشند به شدت عصبانی است و قصد دارد با کمک دوست خود که زخم بدی را در طول جنگ قبلی خورده است با افرادی که کشتن او تنها هدفشان است مقابله کند و انتقام خودش را به سرانجام برساند.
آئویی رستوران خانوادگی اش را در بانکوک اداره می کند. او یک روز دعوتنامه ای دریافت می کند که از او می خواهد به تیم آشپزی یکی از معروف ترین سرآشپزهای تایلند بپیوندد و...