
ماشا دخترکی بازیگوش، شاد، مهربان و پُرانرژی است که با خوک، بز و سگش در جنگل زندگی میکند. تمام حیوانات جنگل از او گریزانند، چرا که ماشا وادارشان میکند تا با او بازی کنند. روزی ماشا، پروانهای میبیند و هنگامی که این پروانه را تعقیب میکند، به خانهٔ خرسی میرسد که برای ماهیگیری از منزل خارج شدهاست. ماشا در حین بازی در آنجا، حسابی کلبهٔ خرس و محوطهاش را بهم میریزد و هنگامی که خرس برمیگردد، با فاجعهای که ماشا ایجاد کرده مواجه میشود. خرس تلاش میکند از دست ماشا خلاص شود و او را از آنجا براند، اما موفق نمیشود و سرانجام ماشا و خرس با هم دوستانی صمیمی میشوند.
وقتی دوک شرور شاهزاده گویندولین را به اندازه یک عروسک کوچک می کند، ویلیام و سر رودریک در سفری افسانه ای و دلیرانه به دنبال جواهر گوین می گردند تا این طلسم تاریک را برگردانند. اما...
لری دیلی که قبلاً به عنوان نگهبان شیفت شب موزه تاریخ طبیعی آمریکا فعالیت می کرد، اکنون تبدیل به یک تاجر موفق شده است. او هنگام بازگشت به شهر، متوجه می شود که موزه تعطیل شده و بسیاری از اشیای عتیقه موجود در آن، به موسسه اسمیتسونین منتقل شده اند و...
کیفیت HD با دوبله فارسی قرار گرفت.
دانشمندی به نام اوپنهایمر در حال ساخت روباتی کوچک با پوشش کتان (شبیه پارچهگونی) است و داستان با برخاستن روبات کوچک (شماره 9) در آینده شروع میشود. در طول فیلم بیننده از نابودی دنیا و انسانها توسط ماشینها و رباتهایی که توسط انسان ساخته شده آگاه میشود.
پرچم های قلعه کاوه، داستان قسمتی از حمله مفولان به ایران است. اهالی روستایی مرزی در ایران در آستانه برگزاری جشنی هستند ولی به دلیل حمله مغول مجبور به کوچ می شوند.
بيژن، در بنگاه معاملات ملكي كار مي كند. ملكي به فروش مي رسد و او راهي زندان مي شود. بيژن به مرخصي مي رود ولي ديگر او را به زندان راه نمي دهند و اين آغاز ماجرا است...
فیلمنامه تردید بر پایه نمایشنامه هملت اثر ویلیام شکسپیر نوشته شدهاست و روایتگر داستان پسری به نام سیاوش است که پس از مرگ پدرش، عموی او اختیار ثروت خانوادگی را به دست میگیرد. سیاوش عاشق دخترعمهاش مهتاب است. پس از گذشت مدت کوتاهی از مرگ پدر، او از ازدواج قریبالوقوع عمو با مادرش باخبر میشود. سیاوش طی ماجراهایی میفهمد که پدرش کشته شدهاست.
عزیز و نوهاش حمید، بیخبر خانواده به مشهد میروند. حمید به دنبال تماشای مسابقه فوتبال است، اما عزیز مخالف اوست…
دلشکسته داستان دلبستگی دو جوان با طرز فکر متفاوت و از دو خانوادهٔ مختلف است (یکی خانوادهٔ شهید و مذهبی و دیگری خانوادهای غیرمذهبی) که مجبور میشوند به اصرار معلمشان با یکدیگر پایاننامه بدهند بدین منظور برای آشنا کردن هم دیگر از جهانهای خود دوستان یکدیگر را به هم نشان میدهند و این باب آشنایی بیشتر آنها میشود ..
امیر محجوبی(سیدجواد رضویان) هنرپیشه محبوب سینما قصد دارد با دخترخالهاش، هستی(افسانه پاکرو) ازدواج کند. اما پدر هستی، حاج نایب (رضا شفیعیجم) که فردی بسیار متعصب و سنتی است اعلام میکند که حاضر نیست یک هنرپیشه و مطرب را به عنوان دامادش قبول کند و تنها در صورتی با ازدواج امیر و هستی موافقت میکند که امیر شغلش را عوض کند. هستی و امیر تلاش میکنند تا نظر حاج نایب را عوض کنند. در همین حین جلیل برادر دوقلوی امیر پس از سالها از خارج از کشور بازمیگردد…