
جوانی به نام چارلی کینکید، همان کسی است که یک مقر مخفی را زیر خانه خود پیدا میکند؛ پناهگاهی که به نظر میرسد به یک ابرقهرمان تعلق دارد. او این موضوع را با دوستان خود در میان میگذارند. این چند نفر کم کم به این نتیجه میرسند که پدر چارلی (کسی که ارتباط سرد و غریبی با فرزند خود دارد)، احتمالا یک زندگی مخفی دوگانه داشته باشد…
در مورد یک زنی است که بعد از مرگ شوهرش شروع به کشف اسرار او می کند. رازهایی که شاید هیچ وقت نمی خواست درباره آن ها بداند و…
داستان فیلم دربارهٔ ماههای آغازین جنگ تحمیلی است. دورانی که خانوادههای شهرهای مختلف خوزستان به ناچار خانه، کاشانه و همهٔ دلبستگی خود را رها کردند و به شهرهای دیگر پناه بردند تا جان خود را نجات دهند...
داستان این فیلم دربارهٔ پدر و دختر روزنامهنگاری است که همپای هم کار میکنند و هیچکدام به خاطر دیگری ازدواج نکردهاند. دختر در یک نشریه کار میکند و پدر هم بعد از مدتی دوباره دست به قلم میشود.
داستان فیلم درباره ی چند دانشجوی جوان است که برای یک جشن به خانه ی دوستشان مجید میروند و با ورود یک روحانی سالخورده برایشان حوادثی پیش می آید که ....
اصغر زاغی شاغل در تماشاخانه، در واقع با خبرچینی برای ساواک امرار معاش میکند. وی بهطور تصادفی پی به مخفی گاه انقلابیون در همسایگی خود می برد ولی هنگامیکه قصد لو دادن آنها را دارد متوجه مهربانی و دلسوزی انقلابیون در حق خودش و زن و بچه بیمارش میشود. پس پشیمان شده و راه فرار آنها را فراهم میکند و خودش هم نقل مکان میکند.
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روحانگیز (ترانه علیدوستی) که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبهسوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. فضای پرتنش و غمانگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقههای چهارشنبهسوری فضایی بیثبات و ناآرام به وجود آورده است.
گروهی از دختران دبیرستانی برای جشن تولد هم کلاسی شان به شهر بازی میروند ،در این میان برادر یکی از دختران آنها را در شهر بازی می بیند و می کوشد این دختر را به خانه بازگرداند اما به یک باره فاجعه رقم می خورد...
در سرزمین ابرها جادوگری پیر و مهربان زندگی می کند که صاحب یک مرغ تخم طلا و یک جعبه جادویی است؛ اما غول بدجنس قصه، جادوگر را از خانه اش بیرون کرده و خانه، تخم مرغ طلا و جعبه موسیقی جادویی اش را به زور از او می گیرد تا اینکه..
داستان فیلم دربارهٔ زوجی است (امیر جعفری - مهناز افشار) که در انتظار تولد فرزند هستند. ورود خواهر ناتنی زن (پانتهآ بهرام) مشکلاتی برای آنها به وجود میآورد. زن که پریشان احوال و مریض است، گذشتهای رازآلود دارد و در جوانی فرزندش را پس از طلاق رها کرده. مرد تمایل ندارد خواهر همسرش در خانه بماند. دوست صمیمی مرد خواستگار زن است، اما زن در نهایت به او هم دروغ میگوید و خانه را ترک میکند..